علم جدید به پشتوانه دستاوردهای فناورانهاش عملا برای بسیاری از معاصران ما منشأ حقیقت قلمداد میشود. اتکای علم جدید صرفا بر استدلال و دادههای تجربی چنان ظاهر واقعبینانهای بدان اعطا کرده که عملا آن را به مرجعی تقریبا بلامنازع بدل کرده است. در کتاب «فلسفۀ علم در پرتو حکمت خالده»، در فضای چنین علمگرایی فراگیری، با بررسی دقیق محدودیتهای درونذاتی فکر استدلالی و تحقیقات تجربی، کوشش شده است نقدی عقلانی دربارۀ بنیادهای علم جدید ارائه شود. این کتاب، که در نوع خود بیسابقه است، با نگاهی تازه به تعالیم سنتی شناختشناسی و متافیزیک، پادزهری برای خطاهای سوبژکتیو و ابژکتیو علم جدید ارائه میکند و نشان میدهد که علم جدید خود چیزی بیش از نظامی از باورها نیست که بهشدت از ارائه شناختی تام از حقیقت قاصر است و در تضاد با حکمت خالدۀ ادیان الهی است که برای هزاران سال نهتنها کلیدهای شناخت حقیقی را به بشریت اعطا کردهاند بلکه اسباب نائل شدن به آن را نیز، که دقیقا دلیل وجودی انسان است، فراهم آوردهاند.
کتاب فلسفه ی علم در پرتو حکمت خالده