به طور کلی، احساسات به دو دسته تقسیم می شوند: احساسات خوب و احساسات بد. ما تفاوت این دو را به خوبی می دانیم، چون یکی از آن ها باعث خوش حالی و دیگری باعث ناراحتی می شود. احساسات بد همان احساس افسردگی، گناه، عصبانیت و بیزاری است. این دسته از احساسات اجازه نمی دهند تا شما احساس کنید که قدرتمند هستید.
بازاریاب و فروشنده تلفنی و همچنین اپراتورها، با داشتن احساس بد، از طریق لحن و تن صدا و همچنین کلماتی که استفاده می کنند، چنین احساساتی را به مخاطب انتقال می دهند و با همین کار به ظاهر ساده و بی اهمیت، مشتری را از دست می دهند. احساسات ما مثل قطب نما عمل می کند. وقتی احساس بدی دارید، یعنی دارید از هدف خود دور می شوید. هر فکری، احساسی به دنبال دارد و هر احساسی فرکانسی ساطع می کند. هر فرکانس یک درخواست به کائنات است. پس اگر به مدت طولانی احساس منفی داشته باشید، منتظر اوضاع و اتفاقاتی باشید که همان جنس احساس را به شما انتقال می دهد.
وقتی احساس بدی دارید و هیچ تلاشی نمی کنید تا افکارتان را عوض کنید و احساس خوبی پیدا کنید، درواقع، در حال مخابره این خبر به کائنات هستید:
“اتفاقات بیشتری برای من به وجود بیاور که باعث شوند احساس بدی داشته باشم؛ آن ها را به وجود بیاور.”
اگر شما باور دارید که از شغل بازاریابی و فروش تلفنی نمی توانید درآمد زیادی داشته باشید و فروش های میلیاردی را تجربه کنید، حتما نمی توانید درآمد بیشتری کسب کنید؛ چون این واقعیت زندگی شماست. از طرفی، بازاریابان و فروشندگانی هستند که از همین حرفه درآمدهای زیادی دارند. خب، پس چرا شما نمی توانید؟ احتمالا شما دلیل آن را به موقعیت، وضعیت اقتصادی، ویژگی های خانوادگی، پدر و مادر و همسر و... ربط می دهید. این ها همان دلایلی است که من قصد دارم در این کتاب برای شما توضیح دهم.
برای همین است که شما از واقعیتی که در زندگی دارید حمایت می کنید و می توانید صدها دلیل برای اثبات واقعیت زندگی خودتان برای دیگران بیاورید. مثلا می گویید این واقعیت وجود دارد که فقر هست، بدبختی و بی پولی هست، ورشکستگی هست و... ، اگر من با شما مخالفت کنم صد دلیل می آورید تا واقعیت های زندگی خودتان را به من ثابت کنید. جالب اینجاست که من هم می توانم به شما ثابت کنم واقعیت زندگی ام جور دیگری است: اینجا همه خیلی خوشبخت و ثروتمند هستند و همه کسب وکار عالی و پررونقی دارند. نه حرف شما غلط است، نه حرف من. هرچه افکار جدید بیشتر و بهتری ایجاد شود ارتقای مدار به آرامی صورت خواهد گرفت.
اگر شما با افرادی مواجه می شوید که بازاریابی و فروش تلفنی انجام می دهند و درآمد آن ها در حدود درآمد شماست، این اتفاقی نیست؛ شما در فرکانس آن اشخاص هستید. اگر با افرادی برخورد می کنید که از نحوۀ برخورد مدیران سازمان شان ناراحت هستند به سبب افکار شماست. در بخش های قبلی گفتم که دلیل اتفاقات و اوضاع اطراف خود را به گردن شرایط بیرونی نیندازید. دنیا آن چیزهایی را به شما نشان می دهد که به آن توجه بیشتری می کنید.