روان درمانی اگزیستانسیال-انسان گرایانه از این کتاب در مورد پسر عموی جوان در حال رشد و شکوفایی خود یعنی روانشناسی مثبت استقبال خواهد کرد.
هدف پژوهش که مک گوایر (۲۰۰۴)، روان شناس معروف اجتماعی که در یکی از مقالات تأثیرگذارش درمورد معرفت شناسی استدلال می کند، تشخیص «دیدگاههای مهم» است و نه درست یا غلط بودن یک فرضیه یا نظریه؛ «به این دلیلی که تمامی فرضیه ها و نظریه ها به یک اندازه می توانند درست یا غلط باشند، صحیح یا غلط بودن آنها بستگی دارد به اینکه این فرضیه ها و نظریه های با چه دیدگاهی بررسی شوند» (صفحه ۱۷۳). برای یک مدت طولانی، جریان اصلی روان شناسی مباحث اساسی تعدادی از رویکردها را - که دیدگاهها را محکم می کند و نظریات را در زمینه های تحقیقاتی و عملیاتی مختلف توسعه میدهد - نادیده میگرفت یا در اولویت قرار نمی داد. همچنین جریان اصلی روان شناسی تلاش چندانی برای این مسئله مهم نکرده بود تا بررسی کند چگونه و تا چه حد فرضیه ها و ارزشهای پیشین در پژوهشها و نظریه روان شناسی، با ارزش ها و ایدئولوژیهای حاکم در فرهنگ و جامعه مرتبط اند. کوندور (۱۹۹۷) به این موضوع که روان شناسی معاصر درواقع موقعیت خود را به عنوان «حقایق مسلم جهانی» در نظر گرفته است (صفحه ۱۳۶)، نگاه منتقدانه ای دارد. به ویژه در زمان ما که دانش علمی روان شناختی برای بسیاری از مردم در فرهنگهای مختلف، بخش قابل توجهی از ساختار معنایی آنها از انسان بودن را تشکیل میدهد (میلر، ۱۹۹۹؛ نفستاد، ۲۰۰۲؛ اسلایف، ربر و ریچاردسون، ۲۰۰۵)، باید به بحث در مورد افقها و دیدگاهها پرداخت. بازتاب انتقادی بر فرضیه های موقعیت، ارزشها، هنجارها و دیدگاههای پیشین روانشناسی باید تا حد زیادی در اولویت پژوهش قرار گیرد. اسلایف و ویلیامز (۱۹۹۷) ضرورت و ارزش چنین تجزیه و تحلیلی را بیان می کنند: «ماهیت بحث شامل تصریح دقیق مسائل موجود، ارزیابی نتایج و عواقب عملی، منطقی و اخلاقی میشود»