«منطق و معرفت در اندیشۀ سهروردی»، نوشتۀ دکتر مهدی عظیمی، دانشیار دانشگاه تهران، عنوان کتاب مفصّلی در شرح منطق «حکمةالإشراق» است. انتشارات موسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران این کتاب را در حجمی بالغ بر 600 صفحه منتشر کرده است. این کتاب، در هر فصل، با قطعهای از متن اعرابگذاریشدۀ حکمةالإشراق آغاز میشود؛ سپس با ترجمۀ دقیق فارسی آن قطعه ادامه مییابد، و سرانجام با شرحی تحلیلیـانتقادی و کاملا معاصر بر آن قطعه، پایان میپذیرد.
سهروردی در منطق حکمةالإشراق نهتنها دستگاه منطقی خود را بازمینمایاند، بلکه نظام معرفتشناسی خویش را هم عرضه میکند. نظر رایج، که در غرب کسانی چون ضیائی و والبریج آن را نمایندگی میکنند، بر این است که سهروردی در هردوی این قلمروها بهجدّ از ابنسینا واگرایی دارد. امّا در این کتاب شرح داده میشود که سهروردی، بر خلاف این نظر رایج، در این هردو حوزه کاملا با ابنسینا همگرایی دارد و در حال تکمیل برنامههای ناتمام اوست.
منطق سهروردی در حکمةالإشراق سه جزء اصلی دارد: نظریۀ تعریف، منطق موجّهات، و آموزۀ مغالطات. سهروردی پساز نقد نظریۀ مشائی تعریف، به طرح نظریۀ اشراقی تعریف میپردازد. در این کتاب نشان داده میشود که هم آن نقدها، و هم این نظریۀ جدید، از ابنسینا برگرفته شده و به دست سهروردی پخته و پرورده شدهاند. منطق موجّهات سهروردی، چنانکه در این کتاب توضیح داده میشود، به شیوههای مختلفی قابل تفسیر و صورتبندی است؛ ولی یکی از جذّابترین و قابلدفاعترین تفسیرها متعلّق به تونی استریت است که بر پایۀ آن، منطق موجّهات سهروردی پیشدیدی قرنسیزدهمی از تفسیر قرنبیستمی پل تام برای منطق موجّهات ابنسینا است. در مغالطات نیز کتاب آشکار میسازد که سهروردی، درست به اقتفای ابنسینا، مواضع جدلی را از اصول راهبرد مناظره به «مغالطات تعریف» دگرگون میکند و مغالطات ارسطویی را بهمنزلۀ «مغالطات استدلال» برمیگیرد؛ و بدین سان، همچون بوعلی، بهموازات دوگانۀ تعریف / استدلال، دو گونه از مغالطات را از هم متمایز میکند: مغالطات تعریف و مغالطات استدلال.
معرفتشناسی سهروردی نیز، چنانکه در این کتاب شرح داده میشود، دربارۀ چیستی، امکان، منابع، و ساختار معرفت، تابع معرفتشناسی ابنسیناست؛ و تنها تفاوت بنیادین آن در بهرسمیتشناختن یک منبع نامتعارف معرفت به نام «تألّه» (یا «ذوق» یا «اشراق») است که در مفهومسازی معاصر مرادف است با تجربۀ دینی. دربارۀ تجربۀ دینی سه مسئلۀ مهم وجود دارد: ماهیت، انواع، و اعتبار. در باب ماهیت تجربۀ دینی دیدگاههای مختلفی مطرح شده است که از آن میان، کتاب ادّعا میکند که نگاه سهروردی به دیدگاه آلستون نزدیکتر است. آلستون تجربۀ دینی و تجربۀ حسّی را همساخت میداند. دربارۀ نوع تجربۀ دینی، آنگونه که مراد سهروردی است، این کتاب میگوید که اوّلا متعلّق تجربۀ دینی هرم مثل است، که خداوند بهمنزلۀ مثال خیر در رأس آن قرار دارد؛ و ثانیا فرآیند این تجربه برای سهروردی خلع ارادی بدن است، که در فراروانشناسی ذیل عنوان «تجربۀ بیرون از بدن» از آن بحث میشود. در باب اعتبار معرفتشناختی تجربۀ دینی دو چیز را باید از هم تفکیک کرد: نخست، اعتبار برای تجربهگر؛ و دوم، اعتبار برای دیگران. این کتاب توضیح میدهد که، در یک مفهومسازی معاصر، سهروردی بر پایۀ اصل آسانباوری، اوّلی را؛ و بر پایۀ اصل گواهی، دومی را میپذیرد؛ و از این رهگذر بر آلستون و سوئینبرن فضل تقدّم مییابد. مهمترین چالش در برابر اعتبار تجربۀ دینی، چنانکه کتس بر آن پای میفشرد، چالش تعارض است. این کتاب نشان میدهد که سهروردی با بصیرتی شفّاف نسبت به این چالش، میکوشد تا از طریق بازگرداندن آن به زبان نمادین اصحاب تجارب دینی راهحلّی پیش نهد.
کتاب منطق و معرفت