نظریه یک ساختار زبانی است که صورتی از تجربه انتزاع شده است. با این وجود تئاتر و ادبیات نمایشی و نظریه را نمی توان مستقل از یکدیگر بررسی کرد، زیرا چگونگی درک و استفاده از مفهوم مدرن ادبیات و هنر ارتباط زیادی با روش های نظریه پردازی هنر و ادبیات دارند. ادبیات نمایشی و تئاتر اساسا فعالیت هایی هستند که توسط نظریه فهمیده می شوند. تحلیل های نظری در مورد ادبیات نمایشی صرفا توصیف اصول کلی این نوع فعالیت نیست، بلکه از گفتمان های وابسته دیگر، مانند فلسفه یا نظریه های اجتماعی و ادبی، استفاده می کند و در این بین جهت گیری هایش نیز بعضا متأثر از نظریه ها و پارادایم های مسلط دوران خودش است.