من دیگر هیچ وقت با ( برایان ) بازی نمی کنم. هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت! من یک عالمه دوست دیگر دارم. می توانم با ( تونی ) بازی کنم؛ او دایناسورها را دوست دارد. می توانم با ( نادیا ) بازی کنم؛ او عاشق خاله بازی است. می توانم با جری بازی کنم؛ او از قایم باشک بازی خوشش می آید. می توانم با ( استل ) بازی کنم؛ او کلی من را می خنداند. یعنی می توانم دوباره با برایان بازی کنم؟! الان او دارد چه کار می کند؟