در این نمایش، رضا مولایی و در هر شب اجرا بازیگری میهمان او را همراهی می کند [که هر شب یک بازیگر متفاوت خواهد بود]. که این بازیگر هیچ اطلاعی از موضوع ، داستان و شخصیت ها نخواهد داشت . این بازیگر دوم که در واقع ستاره نمایش خواهد بود، قبل از شب اجرای خودش هرگز نمایش نامه را نخوانده و همچنین اجرا را هم نباید دیده باشد. یعنی بدون هیچ آمادگی ای روی صحنه می رود و همزمان با بازیگر ثابت شروع به متن خوانی و از طریق هدفونی که در گوش دارد با کارگردان تئاتر در ارتباط است . به نظر کار سختی می آید. به خصوص در فضایی که بداهه کاری چندان مد نیست و هنرمندان چه در روی صحنه تئاتر و چه در روی صحنه نوازندگی، اعتماد بنفس لازم برای این کار را ندارند. می توان گفت این نمایش حول موضوع عذاب وجدان ، حرکت از دنیای تخیل به واقعیت و بالعکس در افراد است. به این ترتیب که بازیگر میهمان برای فرار از واقعیت به تخیل پناه برده و بازیگر ثابت از دنیای وهم و تخیل به واقعیت رسیده است. و این ارتباط میان دو پرسوناژ اصلی نمایش به دفعات تکرار می شود . این تکرار با موسیقی بسیار خوبی سر صحنه ، صورت می گیرد و هر بار شما از تکرار تم داستان نه خسته می شوید و نه رنج می برید و نه حتی دوست دارید تمام شود.
فیلم تئاتر درخت بلوط