“پینه دوز و شاه عباس” کتاب داستانی می باشد که حکایتی زیبا از شاه عباس صفوی را بیان می کند. در ابتدای کتاب می خوانیم، مادربزرگی در حال نقل روایت برای عده ای از کودکان است که محتوای آن از این قرار می باشد: شخصیت های اصلی داستان “شاه عباس صفوی” و یک مرد “پینه دوز” است؛ شاه عباس در دوره ی حکومت خویش، جهت اداره ی صحیح مملکت، علاوه بر این که ماموران مخفی بسیاری در سرتاسر سرزمین تحت فرمانش گماشته، خود نیز گاهی لباس های مبدل بر تن کرده و با تغییر چهره راهی کوچه و بازار می شود تا شخصا از اوضاع و احوال وضعیت جامعه و نوع زندگی مردم آگاهی یابد. در یکی از همین ایام، طبق روال معمول، ظاهر خود را تغییر داده و این بار در قالب درویشی به محله های فقیرنشین اصفهان می رود. در یکی از همین کوچه ها، با خانه ای محقر مواجه می گردد که در خانه اش نیمه باز است. با کسب اجازه از صاحب خانه وارد خانه گشته و با نگاهی کنجکاوانه داخل منزل را بررسی می کند. مردی خوش برخورد که صاحب زن و سه فرزند است او را مهمان سفره ی شام محقر خود نموده و پذیرایش می شود. پس از صرف غذا، شاه شروع به صحبت با مرد خانه کرده و در رابطه با نحوه ی اداره ی زندگی و شغلش سوالاتی را مطرح می نماید؛ مرد نیز بیان می کند که به کار پینه دوزی کفش پرداخته و از این طریق امرار معاش می کند و در ادامه ضمن بیان تمام مشکلات و سختی های زندگی اش، مدام از لطف خداوند سپاس گزاری می نماید. این عمل او، شاه را شگفت زده کرده و به هنگام ترک خانه از پینه دوز می پرسد اگر شاه عباس شغل پینه دوزی را ممنوع کند چه خواهد کرد؟ پاسخ مرد، موجب می شود، شاه تصمیمی مهم گرفته و او را با ماجراهایی خواندنی روبه رو کند؛ ماجراهایی که ذهن خواننده را مجذوب روایت خویش کرده و با خود همراه می سازد.
کتاب صوتی پینه دوز و شاه عباس