کتاب کتاب بی نام اعترافات

Anonymous Confession Book
کد کتاب : 7267
شابک : 9789643379353
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 348
سال انتشار شمسی : 1396
سال انتشار میلادی : 2009
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

کتاب بی نام اعترافات
Anonymous Confession Book
کد کتاب : 39726
شابک : 978-9643342906
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 344
سال انتشار شمسی : 1388
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب بی نام اعترافات اثر داوود غفارزادگان

یکی از به‌مهم‌ترین رخدادهای داستانی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، توسط نویسندگانی به دست و قلم رخ داده که افکار، اندیشه‌ها و نگرش‌های اجتماعی را با خود به این آثار می‌آورند. این نویسندگان حتی در زمانی که درباره گذشته و خاطرات تاریک یا روشن خود مینویسند، باز هم از دیدگاهی اجتماعی تغذیه می‌کنند و مخاطب را به فهم مفهومی عمیق‌تر در داستان هدایت می‌کنند. در میان این نویسندگان، رمان "کتاب بی‌نام اعترافات" از جمله آثار برجسته یک نویسنده است که در آن تلاش می‌کند دغدغه‌های پس‌داستانی خود را به تصویر کشد.

این رمان نمونه‌ای از آزمون طبع نویسنده در خلق یک سبک داستانی منحصر به فرد است. از طریق دیالوگ‌های صریح و کوتاه، به همراه استفاده از عبارات و جملات زبان آذری، او می‌کوشد لحنی تازه و متفاوت برای داستان‌نویسی ایجاد کند که از یک سو شیرین و از سوی دیگر تأثیرگذار و جذاب باشد.

داستان از زمانی شروع می‌شود که پدر بر اثر فوت، خودنویس خود و دست نوشته ای باقی می گذارد، کع طبق وصیت پسر باید به بازنگری و بازنویسی آن بپردازد. داستان اصلی رمان درگیری‌ها و ماجراهای جوانی است که با وجود محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های دولت در آن دوران، به همراه عمو و چند نفر دیگر، در یک فضای شبیه‌خوانی درگیر می‌شوند.

کتاب کتاب بی نام اعترافات


ویژگی های کتاب بی نام اعترافات

نویسنده برنده جایزه بیست سال ادبیات داستانی

داوود غفارزادگان
داوود غفارزادگان متولد ۱۳۳۸ اردبیل- داستان‌نویس ایرانی است.بیش از سه دهه داستان‌هایی با موضوعات متنوع و برای مخاطبان متنوع نوشته‌است. جایزهٔ ۲۰ سال ادبیات داستانی (بزرگسالان) به خاطر اثر ارزش‌مندش ماسه نفرهستیم به او تعلق گرفت. وی یکی از مؤثرترین نویسندگان در عرصه ادبیات کودک و نوجوان است. نشان طلایی از جشن‌وارهٔ بزرگ برگزیدگان ادبیات کودک ونوجوان (انجمن نویسندگان کودک ونوجوان)به عنوان یکی از بهترین داستان نویسان دو دهه از جوایز دیگر اوست.رمان فال خون او توسط پروفسور ...
قسمت هایی از کتاب بی نام اعترافات (لذت متن)
ممد شمر از پشت پنجره باریک می شود به جمعیت توی حیاط و چند جوان سبیل تابیده قلچماق را دست چین می کند به عنوان لشکر یزید. رخت قرمز و نارنجی، کلاه های آهنی پردار، شمشیرهای زنگ زده و گرزهای سیاه در یک چشم به هم زدن جوان های خندان قلچماق را تبدیل می کند به لشکر جرار. عمو چند نفر را راهی می کند جلو مسجد برای زدن خیمه و خرگاه. طبل زن ها هم دنبالشان. پسرک می خواهد پشت سر طبل زن ها برود که با صدای عمو سرجایش میخکوب می شود. پسر به اکراه می ایستد کنار پنجره. حیاط غلغله است. دل پسرک می ریزد؛ قمه زن ها با کفن های سفید و قمه های بلند کنار دیوار نوبت گرفته اند برای تراشیدن وسط سر. عمو پسرک را صدا می کند. آقا شمره به چشم خریدار سرتا پا وراندازش می کند: -خوبه… خوبه! و بی آنکه از پسر چیزی بپرسند، رخت عربی تنش می کنند و پوشیه سیاهی روی صورتش می اندازند.