«سرزمین نیلوفر» داستان بخشش فرانک است به مردم. روزی فریدون و فرانک جنگ بازی کودکان را نگاه میکردند. فریدون به مادرش میگوید که چهطور میشود به این جنگ خاتمه داد و دوسوی دشمن و دوست از میان برود و همه با هم دوستانه زندگی کنند؟ این پرسش فریدون، فرانک را به فکر میاندازد و او هرچه دارد، تمام داراییاش، را میان مردم بخش میکند. خبر بخشش فرانک، غوغایی دریمان بزرگان و پیران به پا میکند. فریدون به اعتراض پیش مادرش میرود فرانک از او میخواهد تا بازی کودکان را ببیند. جنگبازی آنها، گل بازی شده است.
کتاب سرزمین نیلوفر