نیک بنگری میبینی که شبیهترینِ مخلوقاتِ خداوند با کردار و گذشته ای که ادامه دهندهی آن هستند به حساب میآیند .
دست بر بینی نهاده و آزرده خاطر از میانِدیروز و امروز سراسر گذشتم. به راستی که دیروز و امروز سراسر آکنده از بویِ گندِ فرومایگانِ نویسنده است.(فردریش نیچه. چنین گفت زرتشت.چاپ سی و ششم. نشرآگه.صفحه ۱۱۱) فرومایگان همواره بودهاند.
فرومایگان همواره بودهاند اما هیچ وقت صدایشان این قدر بلند نبوده. قدیمترها شاید اندکی شرم و حیا هم داشتند چرا که به دانش و بضاعت اندک خود وقوف داشتند و میدانستند هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد و به همین علت خیلی جاها سر و کله شان پیدا نمیشد. تا حدی، حد و حدود خودشان را میدانستند و در هر امری مداخله نمیکردند. مخاطبشان مشخص بود و جایگاه و پایگاهشان معین. حالا اما هم داعیهدار روشنفکریاند و هم متخصص زیباییشناسی و هنر.
با فرومایگان چه باید کرد !؟ مخلوقانی از خدایی که مدّعی دیدن آن هستند با گذشته ای آنچنانی که ادامه میدهند
ست بر بینی نهاده و آزرده خاطر از میانِدیروز و امروز سراسر گذشتم. به راستی که دیروز و امروز سراسر آکنده از بویِ گندِ فرومایگانِ نویسنده است.(فردریش نیچه. چنین گفت زرتشت.چاپ سی و ششم. نشرآگه.صفحه ۱۱۱) فرومایگان همواره بودهاند. در همه جا. اما شاید هیچ وقت این اندازه میداندار نبودهاند. وقیح و دریده و با اعتماد به نفس جولان میدهند و نه تنها فرومایگی خویش را پنهان نمیکنند که به آن فخر میفروشند .
به سان نیلوفر، با شکیبایی ژرف، در خاک زندگی ریشه بگستران، و با شوق بیکران، همه گلبرگ هایت را در آسمان معنا باز کن. آنگاه، نرم و آرام، بر گونه گرم و روشن مهر بوسه بزن و بدین سان دل خویش را بیدار کن. این است رمز و راز رستن و رستن: بیداری نیلوفرانه.
کسی را کاندر این معنی است حیران ضرورت میشود دانستن آن
حیرانی به دور از وهم
بسیار دوست داری در اداره ببینمت.حیرانی از سخن به درآ
زری جان شما هنوز در خود پیله ای . به امید پرواز