آن روز در جنگل، نمایش شگفت انگیزی اجرا شد: داشتم با ژان بازی می کردم و باهم بین درختان می دویدیم که ناگهان زمین شروع به لرزیدن کرد. به شکلی جادویی، از هر گوشه ی جنگل صدها صدای خنده و گریه هم زمان به گوش رسیدند...