در داستان «آواز جیرجیرک کوچولو» جیرجیرک تازه بهدنیاآمده هرکاری که میکند نمیتواند بالهایش را به هم بزند. برای همین تمام روز ساکت است. ملخ پروازکنندکان به دیدنش میآید. مانتیس شکمو از گوشهای بیرون میپرد. زنبورسرخ وزوزکنان از بالای شاخهای عبور میکند. اما جیرجیرک کوچولو در جواب تمام حشراتی که به او سلام میکنند یا صبحبهخیر و عصربهخیر میگویند، چیزی نمیگوید. به نظر شما، جیرجیرک داستان ما بالاخره به حرف میآید؟
در «آواز جیرجیرک کوچولو»، اریک کارل، نویسنده و تصویرگر توانا، در بستر داستان، کودکان را با حشرات گوناگونی آشنا میکند که در طبیعت زندگی میکنند. اریک کارل در کودکی عاشق قدم زدن در طبیعت بوده است. به همین دلیل، حالا در داستانهایش آنچه را بهخوبی دیده است پیش چشم مخاطب کودک قرار میدهد تا او را هم در این لذت شریک کند.
درباره اریک کارل
اریک کارل نویسنده و تصویرگر کتاب کودک بود که بیشتر به خاطر کتابش به نام کاترپیلار بسیار گرسنه که به بیش از 30 زبان ترجمه شده است، مشهور است. از زمانی که کاترپیلار بسیار گرسنه در سال 1969 منتشر شد، اریک کارل بیش از هفتاد کتاب را به تصویر کشیده بود.
خورشید در آسمان می درخشید و هوا گرم شده بود. از یک تخم کوچک، جیرجیرک کوچولویی بیرون آمد. یک جیرجیرک پیر بال هایش را تند و تند به هم سایید و به او گفت: «خوش آمدی.»