کتاب از راه یخ رفتن

Of Walking in Ice
کد کتاب : 79540
مترجم :
شابک : 978-6229794913
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 113
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1978
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 18 اردیبهشت

معرفی کتاب از راه یخ رفتن اثر ورنر هرتسوک

از جدال جنون، ویرانی و خشونت «آگیره، خشم خداوند» در جست‌وجوی الدورادو بر بستر آمازون تا گذر کشتی «فیتزکارلدو»ی حمل کائوچو از کوره‌راهی در پرو، همان دیوانگی بی‌پایانی را دیده‌ایم که در لحظه‌لحظه‌ی زندگی عصیان‌گرانه‌ی او! «ورنر هرتزوگ» همواره همان‌طور فیلم ساخته که زندگی کرده و چه مصداقی برای اثبات این مهم، بهتر از کاری که در حد فاصل 23 نوامبر تا 14 دسامبر 1974 انجام داده است؟ خبر بیماری «لوته ایزنر» کبیر، با آن حجم عظیم نوشته‌ها و پژوهش‌های بی‌بدیلش، به اطلاع هرتزوگ جوان می‌رسد. فیلمساز آلمانی تصمیم می‌گیرد از آسان‌ترین و ساده‌ترین مسیر ممکن خودش را به پاریس و به بالین ایزنر برساند. البته تعریف ساده‌ترین و آسان‌ترین مسیر ممکن برای هرتزوگ کمی متفاوت است! ورنر عزیز با خودش می‌گوید که اگر با پای پیاده و از کوره‌راه و دشت و کوهستان عازم پاریس شود، لوته‌ی عزیزش زنده خواهد ماند. پوتین‌هایش را پوشیده، شال و کلاه کرده و راه می‌افتد و همین حرکت آغازی می‌شود بر نوشتن یادداشت‌های روزانه‌ای در حد فاصل 23 نوامبر تا 14 دسامبر 1974 که چهارسال پس‌از‌آن با نام «از راه یخ رفتن» منتشر می‌شود. یادداشت‌های روزانه‌ی سحرانگیزی که هم‌چون فیلم‌های خود او تصویری عصیانگر و رادیکال از جهان ارائه می‌دهند که نسبت درست و دقیقی با واقعیت روزمره‌ی زندگی دارند، ولی نه آن واقعیتی که همگان فکر می‌کنند دیده و می‌بینند. از راه یخ رفتن، ورای همه‌ی آن چیزی که باید از چنین متنی دریابیم، نوعی کلاس آموزش چگونه دیدن و ثبت و ضبط جهان هم هست که همین نکته خواندنش را به خاصه برای سینماگران، ضروری کرده است.

کتاب از راه یخ رفتن

ورنر هرتسوک
ورنر هرتسوک (به آلمانی: Werner Herzog) [ʋɛɐ̯nɐ ˈhɛɐ̯tso:k] (زادهٔ ۵ سپتامبر ۱۹۴۲) کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، بازیگر، کارگردان اپرا و تهیه‌کننده آلمانی است. او از فیلمسازان نسل جدید آلمان به‌شمار می‌آید. آثار او از سوی محافل هنری بسیاری مورد ستایش قرار گرفته‌اند. هرتسوک به‌خاطر استفاده از نابازیگران بومی به‌ویژه در فیلم‌های مستندش شهرت دارد. نخستین فیلم بلند این فیلمساز به نام نشانه‌های زندگی، جایزه معتبر خرس نقره‌ای جشنواره فیلم برلین را د...
قسمت هایی از کتاب از راه یخ رفتن (لذت متن)
می روم بیرون شهر، به رستورانی سرراهی، تا لقمه ای بخورم؛ زوجی جوان، که چیزی غریب و آزارنده دورشان موج می زند، وارد می شوند، انگار که از دل وسترن ها. مردی، پشت میز کناری، بالاسر شراب قرمزش به خواب رفته؟ خودش را به خواب زده؟ کمین کرده؟ امروز تقریبا چیزی نخورده ام، جز نارنگی، یک کم شکلات، و آب، که آن را هم از نهر و عینهو حیوان ها خوردم. بس که تنهایی ام توی چشم می زند، خانم سالن کار هیکلی، میان سکوت کمین راننده ها، یکی دو کلمه ای جویای احوالم می شود.