اگر سنگ بودم جاده و بادها پرتابم میکردند و رهگذران، پاهایی مرا از اینجا تکان می دادند و بازیچه ی انگشتانی نادان می شدم به سمت درختی پرتاب می شدم یا که برهوت! و اینجا لحظه ی سکوتی مرگبار بر کرانه ای که آبها خسته اش کرده اند! و شکوه ای در کار نیست مگر سنگ هم شکایت می کند؟ اگر سنگ بودم!