موقعیت استراتژیک و ژئوپلیتیک ایران از زمانهای بسیار کهن امکان گذار اقوام متعددی را از شرق به غرب یا از غرب به شرق فراهم آورده است. درنتیجه بسیاری از این اقوام کوچنده به شیوههای خویش «ردپا» یا «اثرانگشت» خود را، مادی یا معنوی، بهجا گذاشتهاند یا در این سرزمین پهناور و پر کوه و کویر و دشت مسکن گزیدهاند و قرنها امکان ارتباط، همزبانی و همدلی اندکی داشتهاند. تعداد اقوام پراکنده بر پهنهی ایرانزمین رهاورد تاریخ تحرّک و پویایی آنان از مبدأ کوچ، سکونت و توقف در فلات ایران است. هر قومی دارای فرهنگ ویژهی خود بوده است و بهصورت اجتماعات سنتی و «بیدولت»، با همیاری و همکاری همتباران و همگنان روزگار میگذراندهاند. اعتلای رعیت به حد کشوروند (شهروند)، عضو ملت و منشأ قدرت دولت یک استنباط جدید آمده از غرب است. اگر [کسانی مانند] میرزا ملکم خان و ذکاءالملک فروغی بر «تربیت ملت» تأکید دارند، ناشی از تجدد است و تغییر مفهوم دولت جبار به دولت قانونمند مسئول و خادم مردم. فروغی از «دولت» بهعنوان یک نهاد قدرت مردمی و از «ملت» بهعنوان مجموعه افرادی که در قلمرو دولت قرار دارند نام میبرد؛ از سرزمین یکپارچه و واحدی با مرزهای شناختهشده به نام کشور سخنی نمیگوید و آن را بدیهی میپندارد.
کتاب تکوین و تکون هویت ایرانی