در تاریخ اقوامی بوده اند که به طرز اسرارآمیزی ناپدید شدهاند. یکی ناپدید شدن سپاه صد هزار نفرۀ کمبوجیه در مصر و دیگری محو شدن کل مردم قوم میتاتی و شاه آنها از صحنۀ روزگار بود. قوم میتاتی به رهبری«آزا» پسر شاه این سرزمین پس از چهار نبرد با سارگن پادشاه قوم آشور، به کوهستان گریختند و برای همیشه از دل تاریخ و دست سارگون محو شدند. رمان «آزا پسر شاه میتاتی» به قلم کامبیز شیخی، در قعر تاریخ به دنبال رازگشایی از این واقعۀ تاریخی است. سارگن نخستین امپراطور تاریخ، در الواح بیشماری شرح پیروزیهای خود را بیان کرده است. او از این واقعه به تلخی یاد می کند. برای امپراطوری خودپرست چون سارگن، تأسف چه معنی دارد؟ آزا پسر شاه میتاتی چه چیزی را از او به یغما برده که سارگون این چنین از محو شدن آنها خشمگین است؟
کتاب آزا پسر شاه میتاتی