حتی زمانی که یک شعر خود ارجاع می نویسم، و ظاهرا مصادیق بیرونی حذف می شود. چه بسا در وجه ناخودآگاه ذهن من، کابوس ها، تهدیدها و شرارت هایی که در سطح جهان بر من تحمیل شده، با اصرار می گویند بنویس! بنویس! و من می نویسم و می نویسم و... و کتاب به کتاب می بینم که عنصر غالب بر شعرها با یکدیگر متفاوت اند! شعرهای من مدیون دلهره هایی ست که به شدت مرا محاصره کرده اند، در این میان طنز اما به یاری ام می شتابد، تا با "دل خونین" لبی نسبتا خندان داشته باشیم...
کتاب قشنگی دنیا به همین است