مفهوم تهی بودن، جزء اولین مباحثات ذهنی است؛ معنی آن آزادی و بی طرفی است. وقتی ذهن شما مملو از افکار و اطلاعات چیزهایی است که یاد گرفته اید. با احساسی که نسبت به آن ها دارید جایی برای افکار جدید در ذهنتان وجود نخواهد داشت. شما خودتان را برای رسیدن به فرصت های بیشتر محدود کرده اید. برای یادگیری اطلاعات جدید، ابتدا باید فضایی را برای ورود اطلاعات فراهم کنیم. خالی کردن ذهن به معنای فراموش کردن چیزهایی که یاد گرفته اید نیست، نباید اعتقاداتتان را فراموش کنید؛ خالی کردن ذهن یعنی شما سعی کنید هر مکالمه، تعامل و ارتباط و تجربه ای را چیز تازه و جدیدی در نظر بگیرد و دربارۀ آن قضاوت نکنید. شما باید باورها و افکارتان را رها کنید تا بتوانید لحظه ای را که با آن روبرو هستید تجربه کنید. در ذهنتان فرصتی برای این احتمال ایجاد کنید که شاید شما از قبل همۀ واقعیت ها را نمی دانید - درواقع چیزی که به آن اعتقاد دارید کار در دست انجام است که با یادگیری و رشد قادر به تغییر و تکامل است. تحت این شرایط است که غیرممکن ها در ذهنتان ممکن می شود (ممکن است چیزی را کشف کنید که هرگز فکرش را نمی کردید ممکن باشد). به عنوان مثال حرفۀ پزشکی را در نظر بگیرید: اگر هرگز در نظر نگرفته بودیم که ممکن است اطلاعات و ایده های جدید وجود داشته باشد، هنوز فکر می کردیم که سیگار کشیدن برایمان مفید و فلج اطفال نیز غیرقابل درمان است؛ بنابراین ایده مهمی است که ذهن باید خالی باشد تا ایده ها و نظرات جدیدی را داخل خود بگنجاند. ممکن است درنهایت واکسن یا داروی جدید کشف نکنید، اما بدون وجود امکان کشف، دانش گسترش نمی یابد و رشد انسان متوقف خواهد شد. در حقیقت، پدرم می گوید که ترجیحات از پیش تعیین شده و بی چون وچرا، بدترین بیماری ذهن هستند. او نوشت: باید در نقطۀ خنثای بین مثبت و منفی بایستید. دیگر ذهن شما را به سمت چیزی سوق نمی دهد. هرگز موافق یا مخالف نباشید. مبارزه بین «برای» و «علیه» بدترین بیماری ذهن است؛ و چه بخواهید و چه نخواهید همه چیز برایتان روشن خواهد شد.
کتاب بسیار خوبیه. دقیقا من رو با خودم مواجه کرد. فوق العاده است.