بانک، محل تجمع پول هاست سد، محل گفتگوی آب هاست انبار، محل خوابیدن اشیاء ذهنم پر شده از چهره آدمها چطور میشود از کنار هم چیدن چند دانه شکر، مزرعه نیشکر ساخت از کنار هم چیدن چند حیوان در باغ وحش، جنگل را از کنار هم ساختن چند کارخانه یخ سازی، قطب جنوب را و از چسباندن چند لبخند، فیلم کمدی را و از چسباندن چند گلوله برف یک ابر را در حالی که تمام معدنها با دینامیت تکه تکه میشوند تمامی کوههای یخ با گرما تمامی گله گوزنها با حمله یک شیر و تمامی زیباییها با بستن چشم تصاویر را کنار هم میچینم و باعث انتشار گاز در موزه میشوم