محمد کلباسی متولد سال 1322 در اصفهان می باشد. وی نوشتن را در دهه چهل شروع کرد و همچنان به نوشتن داستان دل بسته است. کلباسی دوست و همکار دیرینة هوشنگ گلشیری بود و شاید بتوان گفت آثارش روایاتی قویتر ازگلشیری دارد و حتی در زمانی که گلشیری در ابتدای کارش به شاعری مشغول بود، ایشان داستان می نوشت. اما یار گرمابة دوران جوانی اش(گلشیری) گوی سبقت را از او می رباید و خیلی زود با دومین اثرش،(شازده احتجاب) شهرتی در ادبیات معاصرپیدا می کند؛ ولی کلباسی اینطور نمی شود. کلباسی قبل از انقلاب، تنها یک مجموعه کوچک به چاپ سپرد( سزباز کوچک) و بعد از انقلاب تنها دو مجموعه داستان بیرون داد که متأسفانه حامل شیوه یا نگاه جدیدی نبودند (و ادامه همان حال و فضای سرباز کوچک اند) و در سایة جوانها وتازه آمده گان قرار گرفت و دیده نشد. او به تدریس پرداخت، کتابی ترجمه کرد( ادبیات و سنتهای کلاسیک)و مدتی نیزاز ایران به استرالیا برای تدریس و زندگی رفت و ما او را به همان شکل در حاشیه دیدیم و هیچ وقت به شکل جدی در ادبیات معاصر حضور نداشت؛ واین دریغی است قابل بررسی بیشتر برای این نویسندة مستعد که اگر لب به سخن باز کند، حتماً ماجراها دارد از ادبیات معاصر، که کسانی که با او همنشین اند، این را می دانندکه کلامی شیوا و تأثیرگذاربا لحن و صدایی مانند بازیگران آثار شکسپیر دارد.