نیکولاس رشر یا نیکولا رشر؛ فیلسوف و خاورشناس آلمانی قرن بیستم میلادی است. رشر در سال ۱۹۲۸ میلادی در هاگن آلمان به دنیا آمد، جایی که پدرش پس از خدمت در ارتش آلمان در طول جنگ جهانی اول به عنوان افسر، دفتری حقوقی دایر کرده بود. او از خویشاوندان «اسکار رشر» مشهور است. خانواده او در سال ۱۹۳۸ میلادی به ایالت متحده مهاجرت نمودند و وی در آنجا به تحصیل پرداخته، مدرک دکترا را در سال ۱۹۵۱ میلادی از دانشگاه پرینستون، در حالی که تنها ۲۲ سال داشت، اخذ نمود. رشر تا سال ۱۹۶۱ میلادی در دانشگاه پیتزبورگ، به عنوان استاد فلسفه و همچنین رئیس مرکز فلسفه علم، به تدریس مشغول بود. او در جریان سوابق دانشگاهی فراوانش، بیش از ۲۰۰ مقاله در مجلات علمی به چاپ رسانده و در دانشنامهها و آثار مرجع فراوانی مشارکت جسته و نزدیک به ۱۰۰ کتاب در حوزههای مختلف فلسفی از جمله معرفتشناسی، مابعدالطبیعه، نظریه ارزش و فلسفه اجتماعی، منطق، فلسفه علم و تاریخ فلسفه نگاشته است. رشر در یک دوره تحقیقاتی پرثمر که بیش از شش دهه به طول انجامید، خودش را به عنوان فیلسوفی نظاممند با سبک قدیم معرفی کرد. کار او الگوهای چند جانبهای از موضوعات فلسفی بنیادین را به نمایش میگذارد که رشته افکار، از آرمانگرایی تا عملگرایی را به هم میبافد. او جدای از این امر خطیر، در موضوعاتی نظیر منطق (نظامهای مفهومی منطق چند ارزشی)، تاریخ منطق (نظریه عربی مربوط به قرون وسطی در مورد قیاسهای موجهه)، نظریه شناخت (حدود معرفت به عنوان روشی کمی در معرفتشناسی نظری) و فلسفه علم (نظریه تأخیر لگاریتمی در پیشرفت علم)، به انحای گوناگون، مشارکت ورزیده است. او همچنین در حوزه فوتوریسم یا آیندهگرایی به کار پرداخته است و در کنار «الاف هلمر» و «نورمن دالکی» به عنوان آغازگر روش به اصطلاح دلفی پیشبینی به شمار میآید.