مهشاد لسانی

مهشاد لسانی

من مهشاد لسانی متولد شهریور ماه هستم و ۳۶ سالمه و در تهران به دنیا امدم.اگر بخوام راستش رو بگم،باید بگم که از ۸ سالگی شعر می گفتم.یعنی آغاز نوشتن من همون موقعها بود.اولین رمانم رو توی ۱۵ سالگی نوشتم که هنوز دستنوشته هاش رو دارم با تاریخ.موضوعش هم در مورد انقلاب و یک پسر ریزه میزه بود که از بطن جامعه ی تنگدست سالهای قبل از انقلاب برخاسته بود‌ و عاشق دختر یکی از سرهنگهای ساواک میشد و در بحبوحه انقلاب زندگیش را از دست می داد و پایانی تلخ داشت.بعد از اون چند داستان فانتزی نوشتم که یکیش به نام “جنگل پنجم” برگزیده ی مسابقه ی ادبی منطقه ۶ شد.همینطور با نشریه دبیرستان و دانشگاه تهران همکاری کردم و براشون نقد فیلم می نوشتم.نقد فیلم “دو زن” از تهمینه میلانی در نشریه دانشگاه تهران چاپ شد.بعد از اون با روزنامه “البرز” همکاری داشتم و قطعه های ادبیم توش چاپ میشد.به وبلاگنویسی که اون موقعها بازارش داغ بود روی اوردم و تونستم سه سال پشت سر هم برای وبلاگ نویسی مدرن و به عنوان پر ترافیکترین وبلاگ،لوح تقدیر از پرشین بلاگ که جشنش توی امفی تاتر برگزار شد،دریافت کنم.باز هم فعالیتم رو بسط دادم و برای کار دوبله وارد انجمن گویندگان جوان زیر نظر مهرداد رئیسی شدم و عضو اونجا شدم و یاد گرفتم که چطور حسهام رو کنترل کنم و بتونم نقش رو بریزم تو صدام و با صدا شخصیت پردازی کنم. چند تا فیلم ویدیویی هم کار کردم.واقعا دوره ی خوبی بود و اساتید خوبی مثل “هومن خیاط” و “امین قاضی”(گوینده ی نقش فیلیکس) داشتم.بالاخره بعد از اون همه نوشتن دو تا از رمانهام رو دادم برای چاپ که با استقبال خوب وغیرقابل باوری رو به رو شد‌.اولین کتابی که به طور حرفه ای خواندم شاید برگرده به دوران کودکی و بلوغ .زنبق دره ی بالزاک و پولین امیل زولا یا در خاک خفته اکساندر دوما رو واقعا دوست داشتم.رمان زیاد می خوندم.تمام آثار ژول ورن رو هنوز دارم.رمان ایرانی هم چشمهایش علوی و قلعه ی پری رو که مال پدربزرگم بود،خوندم و  بعد رفتم سراغ تنگسیر چوبک.به واسطه ی کتابخانه ی پدربزرگم و یکی از دوستان دوران راهنمایی،من خیلی زود با چوبک،هدایت و حمزه سردادور که رمانهای قطورِ تاریخی مینوشت، آشنا شدم و خواندن رو شروع کردم.

کتاب های مهشاد لسانی

اولین شکوفه گیلاس


دوشیزه و کلاغ


از قلب کویر


بخت زمستان


ایستگاه آخر