ناصر نجمی (متولد ۱۲۹۷ - درگذشتهٔ ۱۰ خرداد ۱۳۸۲)، نویسنده و مترجم اهل ایران و عضو شورای نویسندگانِ وزارت تبلیغات و رادیو بود. ناصر نجمی از سالهای آغازین تأسیس تلویزیون در ایران به سخنرانیهای تاریخی و سیاسی در آنها مشغول بود و این کار را تا واپسین سالهای عُمر با برنامهٔ «تاریخ معاصر ایران» ادامه داد. ناصر نجمی در محلهٔ سنگلج تهران به دنیا آمد. پدرش را که علاوه بر خانههای ریز و درشتِ تهران در دهستانِ نجمآبادِ ساوجبلاغ هم مزرعه و باغات داشت «نجمآبادی» میخوانند که بعدها به «نجمی» بدل شد و مادرش دختر افسری سرشناس در ژاندارمریِ کلنل محمدتقیخان پسیان بود. ناصر نجمی در کتاب حوادث تاریخی ایران از شهریور ۲۰ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ (خاطرات سیاسی نویسنده) دربارهٔ کودکیاش مینویسد: «نزدیکیهای گذر شیخ فضلالله مکتبخانهای بود که ملایی از ملایانِ مکتبدارِ محله آن را میچرخانید و سیاهچالی در زیر اتاق درس تعبیه کرده بود که گاهوبیگاه بچهها را برای بد نوشتن سیاهمشق و نصاب و سیاق در آن میافکند. من هم ابتدا در همین مکتبخانه درس میخواندم که از ترس سیاهچالِ ملا، گریهکنان، با قلمدوشِ نوکرمان صبحها به مکتبخانه میرفتم و بفهمی نفهمی درس و مشقی میخواندم و کاغذها را با قلمنی و مُرکب، سیاه میکردم.» ناصر پس از پایان دورهٔ ابتدایی، برای دورهٔ متوسطه وارد «مدرسه اسلام» در خیابان وحدتاسلامی کنونی در بازارچهٔ حاجمهراب شد که مدیرش آخوندی اهل کتاب بهنام «شیخ حسین خرمی» بود. شیخ حسین چکیدهٔ مطالعاتاش را کنار درسها با شاگردان در میان میگذاشت. در ۱۶ سالگی برای نخستینبار مطلب فُکاهیاش در نشریهٔ «توفیق» به چاپ رسید و در ۱۸ سالگی نخستین ترجمهاش را با عنوان «ببر فرانسه، ژرژ کلمانسو نخستوزیرِ فرانسه در جنگ اول بینالملل» منتشر کرد. پس از پایان دورهٔ دبیرستان در رشتهٔ «تاریخ و جغرافیا» وارد دانشسرای عالی شد که در آن زمان کسانی چون «ملکالشعرا بهار»، «عباس اقبال آشتیانی»، «غلامحسین صدیقی»، «نصرالله فلسفی» و «علیاکبر سیاسی» در آن تدریس میکردند. او از همین سالها اندک اندک به تاریخ ایران و جهان علاقهمند شد. تعدد تألیفات او در موضوعات «تهران» و «ایران» نشانگر دلبستگیِ او به این دو است. در این دوره پاتوق وی دانشکده معقول و منقول (دانشکده الهیات) بود، او با کسانی چون «مرتضی مدرسی چهاردهی» و «جواد فاضل» که بعدها نویسندگانی سرشناس شدند همکلاس بود. ناصر نجمی در دانشکده از اساتیدی چون فاضل تونی، بدیعالزمان فروزانفر، حسین الهی قمشهای، بهمنیار و سید محمد مشکات بهره بُرد.