من در سال 1949 در یک خانواده کاتولیک و ده فرزند به دنیا آمدم. در طول تربیت خودم دریافتم که برابری، واقعاً دیده شدن و دیدن دیگری برای من چقدر مهم است. من سه فرزند خودم داشتم، پسرم و دو دخترم و من در این کار یکدیگر را بزرگ کردیم. من به دلیل علاقه به زبان انگلیسی تحصیل کردم. من در آموزش موفق نبودم. خیلی آسیب پذیر بودم و اعتماد به نفس و خودشناسی کمی برای "ایستادن" جلوی کلاس داشتم. به دنبال زمینه ای می گشتم که بتوانم از مردم در بیان آنچه در آنها زندگی می کند و برقراری ارتباط با آنها به گونه ای که قابل درک باشد حمایت کنم. این گفتار درمانی شد و من 25 سال تمرین خودم را داشتم. من همچنین به عنوان یک گفتاردرمانگر در مدارس LOM و مدارس والدورف کار کردم.