وقتی بچه بودم می توانستم جادو انجام دهم. من احساس قدرت، اعتماد به نفس، جاودانگی، با حسی از خوبی، مثبت بودن و قدرت ذاتی برای تأثیرگذاری بر همه چیز در اطرافم داشتم. در مقطعی، و برای 30 سال آینده، من همه چیز را در مورد سحر و جادو فراموش کردم. یادم رفت چطوری انجامش بدم و زندگی من کسل کننده، فقیرانه و معمولی شد. اکنون که بار دیگر آتش سحر و جادو را دوباره شعله ور کرده ام، با موفقیت از آن استفاده کرده ام تا کل زندگی ام را به شکلی تقریبا معجزه آسا بچرخانم. در کتاب هایم به شما نشان می دهم که چگونه همین کار را انجام دهید. من بریتانیایی هستم، روی زمین، سرراست و اصلاً الگوی همیشگی دوست داشتنی معنوی شما نیستم. من زیاد قهوه می نوشم، از همه چیز زیاد می خورم و به شوخی های بی ادبانه می خندم. من حیوانات را هم به اندازه مردم دوست دارم، حتی موش ها را...