در ستایش عشق و تعهد؛ زندگی تمام می‌شود اما عشق هرگز



کتاب «مردی به نام اُوه» اولین بار در سوئد منتشر شد و به سرعت توانست رتبه‌ی نخست پروفروش‌های سوئد و البته روزنامه‌ی نیویورک تایمز و آمازون را به خود اختصاص داد.

اگر بخواهیم فهرستی از نویسندگانی که دست‌نوشته‌هایشان در ابتدا توسط ناشران نادیده گرفته شده و رد شده‌اند و سپس به شهرت و موفقیت زیاد دست یافته‌اند درست کنیم، به طور حتم فهرستی طولانی خواهیم داشت. شاید یکی از مشهورترین نام‌های این فهرست جی کی رولینگ خالق مجموعه داستان‌های هری پاتر باشد اما نامی که به تازگی به این فهرست افزوده شده نویسنده‌ای از اسکاندیناوی است، فردریک بَکمن نویسنده‌ی سوئدی که طی یک سال اخیر با کتاب «مردی به نام اُوه» در ایران نیز به شهرت رسیده است.

 

بکمن برای سال‌های طولانی یک وبلاگ‌نویس حرفه‌ای بوده است. روزی همسر وی که پستی را در فضای مجازی می‌بیند که به مردی به نام اُوه اشاره شده بود، مردی یک دنده و عصبانی که بر سر یک موضوع ساده و بی‌اهمیت جنجال بزرگی راه انداخته بوده و در آخر همسرش توانسته او را ساکت کند. همسر بکمن به شوهرش می‌گوید که تو مانند آن مرد هستی. این گفت‌وگو بکمن را تشویق می‌کند تا داستان دیوانه‌بازی‌ها و عصبانیت‌هایش را در وبلاگش منتشر کند. در نهایت نیز پستی منتشر می‌کند و در آن خود را مردی به نام اُوه معرفی می‌کند. پس از این پست او مطالبی وبلاگش را جمع‌آوری کرده و با ترکیب آن‌ها یک داستان درست می‌کند که بارها و بارها توسط ناشران مختلف رد می‌شود اما در نهایت پس از انتشار به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان تبدیل می‌شود که با تیراژ میلیونی به بیش از 30 زبان مختلف دنیا ترجمه می‌شود.

کتاب «مردی به نام اُوه» اولین بار در سوئد منتشر شد و به سرعت توانست رتبه‌ی نخست پروفروش‌های سوئد و البته روزنامه‌ی نیویورک تایمز و آمازون را به خود اختصاص داد. این کتاب داستان پیرمردی مهربان و خوش قلب است که ظاهر زمخت، عبوس و سرسختی رفتارش، نرمی روح او را پنهان می‌کند. اُوه در جوانی دوران سختی را پشت سر گذاشته و در نهایت با دختری به نام سونیا آشنا شده و با او ازدواج می‌کند. اُوه عاشق سونیا است؛ او تنها فرد نزدیک به اُوه است و تنها کسی است که او را شناخته و همان طور که هست او را پذیرفته و کنترل کرده است. سونیا دختری ساده و شاد و بسیار مهربان و دوست داشتنی است. او تنها کسی است که احساسات عمیق اُوه را می‌بیند و درک می‌کند. او معلمی است که به دیگران می‌آموزد انسان‌ها را با در نظر گرفتن محدودیت‌هایشان و ویژگی‌های شخصیتی‌شان دوست داشته باشیم. او نشان می‌دهد که زیبایی زندگی در پذیرفتن تفاوت‌ها و نقص‌های دیگران معنی می‌شود.

پس از مرگ ناگهانی سونیا، اُوه به فردی گوشه‌گیر تبدیل می‌شود. او تاب دلتنگی سونیا را ندارد و می‌خواهد هرچه زودتر به او برسد به همین دلیل است که تصمیم به خودکشی می‌گیرد. اُوه که منزوی و گوشه‌‌گیر شده احساس می‌کند که دیگر کاری برای انجام دادن ندارد. او به دنبال این است که زودتر این دنیا را ترک کند و زودتر پیش همسرش برود، همسری که عاشقانه او را دوست دارد اما هر بار که می‌خواهد تصمیم خود را عملی کند فردی یا اتفاقی به طور ناخواسته مانع وی می‌شود.

در این گیر و دار است که خانواده‌ای جدید در همسایگی اُوه ساکن می‌شوند. زن این خانواده، یک زن ایرانی به نام پروانه است. پروانه با محبت و شیطنت‌های خاص خود که گاهی برای اُوه غریب می‌نماید، او را از گوشه‌ی انزوای خودش بیرون می‌کشد و به او می‌فهماند که هم‌چنان انسانی مفید است. پروانه و فرزندانش با خون‌گرمی ذاتی خود اُوه را دوره می‌کنند و علی‌رغم میل او، تنهایش نمی‌گذارند و در نهایت او را به شادی و رضایت می‌رسانند. شاید از نظر خواننده یک پیرمرد عبوس و بداخلاق که رابطه‌ی خوبی با مردم ندارد، شخصیت دلچسبی نباشد، اما بکمن توانسته است آن چنان این داستان تراژدی را به یک کمدی چند لایه تبدی کند که خواه ناخواه عاشقش خواهید شد.

شخصیت زیبا و آرامش‌بخشی که بکمن از پروانه در کتاب به تصویر کشیده، نشان از مثبت‌اندیشی او نسبت به ایرانیان است. اما خلق چنین شخصیتی که زاده‌ی خیال فردی غیرایرانی است به هیچ وجه اتفاقی نبوده است. همسر بکمن، زنی ایرانی است به نام ندا شفتی به همین دلیل او زن ایرانی را به خوبی می‌شناسد. بکمن در داستان خود تصویری زنده، جاری و قدرت‌مند از زن ایرانی ارایه کرده است؛ موجودی با چشم‌ها و موهای مشکی، برون‌گرا و دارای احساسات قلیان کننده که پلوی زعفرانی درست می‌کند و با وجود قد کوتاهی که دارد به خوبی می‌تواند گلیمش را از آب بیرون بکشد. وجود این شخصیت جذاب ایرانی را می‌توان یکی از دلایل محبوبیت این کتاب در ایران دانست.

استقبال از اولین کتاب فردریک بَکمن چنان گسترده بوده است که باعث گردید تا به فاصله‌ی نه چندان طولانی از انتشار آن، در سال 2015 یک اقتباس سینمایی نیز از آن به همین نام به روی پرده‌های سینما برود. این فیلم یک درام سوئدی است که توسط هانس هولم کارگردانی شده و توانسته است در مراسم گلدن گلاب نامزد شش جایزه از جمله جایزه‌ی بهترین فیلم شود. هم‌چنین به عنوان منتخب کشور سوئد در هشتاد و نهمین دوره‌ی مراسم اسکار نیز حضور داشته است.

«مردی به نام اُوه» چندان دارای اوج و فرودهای شگفت‌انگیز نیست و احتمالاً برای کسانی که می‌خواهند یک مسیر هموار از روایت زندگی روزمره را در ساعات خلوت خود مرور کنند، گزینه‌ی مطلوبی خواهد بود؛ هر چند که انتخاب کتاب برای خواندن یک امر سلیقه‌ای است اما همان طور که گفته شد این اثر به طور حتم برای کتاب‌خوان ایرانی دارای جذابیت‌های خاصی است که او را راضی نگه می‌دارد؛ پس اگر هنوز موفق به خواندن این اثر نشده‌اید، می‌توانید آن را تهیه کنید و از خواندن آن لذت ببرید.