«ادیت وارتون»: بانوی اول ادبیات آمریکا



شخصیت های خلق شده توسط «وارتون» در زمره ی به یاد ماندنی ترین شخصیت ها در ادبیات آمریکا به شمار می آیند.

«ادیت وارتون» در طول دوران حرفه ای خود، که بیش از چهل سال به طول انجامید و حاصلش انتشار بیش از چهل کتاب بود، چشم اندازی شگفت انگیز از زندگی آمریکایی را به تصویر کشید. رمان های او به خاطر محیط های ملموس، ظرافت های کلامی هوشمندانه، سبک کنایه آمیز و اهمیت موضوعات اخلاقی در آن ها، مورد تحسین و تمجید منتقدین و مخاطبین قرار گرفته است. شخصیت های خلق شده توسط «وارتون»، همچون «الن اولنسکا» در کتاب «عصر بی گناهی»، در زمره ی به یاد ماندنی ترین شخصیت ها در ادبیات آمریکا به شمار می آیند. این شخصیت ها که اغلب به عنوان قربانی های تراژیکِ قواعد اجتماعیِ غیرانسانی به تصویر کشیده می شوند، در روابطی آسیب زا و یا شرایطی محدودکننده اسیر هستند. زندگی خود «وارتون» را می توان نمونه ای از موانعی در نظر گرفت که زنان در آن دوره مجبور بودند برای درک هویت خود بر آن ها غلبه کنند.

 

 

 

نیولند آرچر تا در لژ را باز کرد که داخل شود، پرده بالا رفت و «صحنه ی یک باغ» نمایان شد. دیر امدن این مرد جوان بدون علت بود، دلیلی وجود نداشت که چرا نباید زودتر می آمد، ساعت هفت با مادر و خواهرش شام خورده بود و بعد از کشیدن یک سیگار در کتابخانه ی به سبک گوتیک خود که قفسه هایی از چوب گردو و صندلی هایی پشت‌بلند داشت، لم داده بود. اینجا تنها اتاقی است که خانم آرچر اجازه ی سیگار کشیدن در آن می داد. نیویورک در درجه ی اول، یک شهر بزرگ بود و او به خوبی می دانست که در شهرهای بزرگ، زود رسیدن به اپرا چیز اصلی نیست؛ آن «چیز اصلی» در نیویورکِ نیولند آرچر که اهمیت فراوانی داشت و مثل یک توتم (مرموز و اسرارآمیز) بر سرنوشت پدرانش در هزاران سال حکم رانده بود، چیز دیگری بود. از کتاب «عصر بی گناهی»

 

دوران حرفه ای نویسندگی برای «وارتون» بیش از صد سال پیش، با انتشار اولین کتاب او یعنی «دکوراسیون خانه ها» آغاز شد. او این اثر را به همراه دوست خود، «اوگدن کادمن» نوشت و هر دوی آن ها در این اثر، قواعد و مرسومات دکوراسیون ویکتوریایی را به باد انتقاد گرفتند: اتاق هایی با پرده های ضخیم و پر از مبلمان و اثاث. آن ها به جای این روش، پیشنهاد کردند که اتاق ها بر اساس طراحی های ساده و کلاسیک و با تأکید بر اصولی همچون تقارن، تناسب و تعادل در معماری خلق شوند. کتاب «دکوراسیون خانه ها» بلافاصله پس از انتشار به موفقیت رسید و به مایه ی الهام طراحان حرفه ای پس از خود تبدیل شد.

پدر و مادر «ادیت»، «جورج فردریک» و «لوکریشا جونز»، از نوادگان مستعمره نشینان انگلیسی و هلندی به حساب می آمدند که ثروت هنگفتی را از طریق کشتیرانی، بانکداری و معاملات املاک اندوخته بودند. «ادیت» در جامعه ای کوچک و اشرافی در نیویورک زندگی می کرد که افراد در آن، ثروت خود را از طریق ارث و میراث به دست آورده بودند و مناسبات مشترک زیادی با هم داشتند. او پس از شش سال سفر و زندگی در اروپا به همراه خانواده، در ده سالگی به منهتن نیویورک بازگشت. او به مدرسه نرفت بلکه از طریق مطالعه ی کتاب های موجود در کتابخانه ی پدرش، و با کمک یک معلم خصوصی، به شکل خودآموز تحصیل کرد. «ادیت» در سال 1885 و در 23 سالگی، با «ادوارد رابینز وارتون» ازدواج کرد. او مردی جذاب و مهربان بود و پیشینه ی اجتماعی مشابهی با «ادیت» داشت. با این حال، «ادوارد» هیچ علاقه ای به گرایشات هنری و فکری همسرش نداشت و زندگی مشترک آن ها به هیچ وجه رضایت بخش نبود. 

 

 

«ادیت وارتون» برای مشاهده ی بلندپروازی های اجتماعیِ افرادِ تازه ثروتمند شده در «عصر طلایی ایالات متحده» (دوره ی پس از جنگ داخلی که با توسعه ی کسب و کارها، روابط خارجی و هنرهای مختلف همراه بود)، جایگاهی ایده آل داشت. او به عنوان عضوی از این جامعه ی ثروتمند و به‌روز، تغییرات ریز و درشت آن را به خوبی مشاهده می کرد. «وارتون» در داستان های خود، به خصوص کتاب «خانه عیش»، جهان افراد ثروتمند و مادی گراییِ غالب در آن را به تصویر می کشد. این سبک از زندگی اما، به تنهایی نمی توانست وارتون را راضی کند. او از همان دوران کودکی نشان داده بود که به شکلی استثنایی باهوش و خلاق است: او حتی قبل از یاد گرفتن خواندن و نوشتن، داستان هایی را برای خود خلق می کرد و در نوجوانی، هم شعر می نوشت و هم داستان. 

 

نسیم ملایم ماه ژوئن، که به چالاکی از خیابان عبور می کرد، چتر غمبار صنوبرهای جلوی خانه ی هچرد را تکان داد و کلاه حصیری مرد جوانی را که در همین لحظه از زیر آن ها می گذشت، از سرش برداشت و به طر آن سوی جاده به چرخش درآورد و در آبگیر مرغابی ها انداخت. وقتی که جوان دوید تا کلاه را از دورن آبگیر درآورد، دختر روی پله های خانه ی وکیل رویال متوجه شد که غریبه است و لباس های شهری به تن دارد و با دهانی که تا بناگوش باز است، می خندد، همان طور که آدم های جوان و بی خیال به چنین بدبیاری هایی می خندند. قلب دختر لحظه ای منقبض شد و انقباضی که گاهی با دیدن آدم هایی که چهره ی توریست ها را داشتند به او دست می داد باعث شد که برگردد عقب توی خانه و وانمود کند در جست و جوی کلیدی است که می دانست در جیبش گذاشته است. از کتاب «تابستان»

 

 

«وارتون» پس از گذراندن دوران جوانی، در فرآیند نوشتن به مشکلاتی برخورد و اولین کتاب داستانی خود را سال ها بعد، در 36 سالگی، به انتشار رساند. تناقضی که میان نقش پذیرفته شده اش در اجتماع به عنوان زنی ثروتمند، و کار به عنوان یک نویسنده ی حرفه ای احساس می کرد، اضطراب های زیادی را در او به وجود آورد که باعث شد این نویسنده برای سال ها به افسردگی دچار باشد. اما سفرهای سالانه ی او به فرانسه و ایتالیا که منبع الهام او برای نوشتن درباره ی هنر، معماری و باغبانی بودند، مرهمی بر این افسردگی به شمار می آمدند. آمریکایی هایی که «وارتون» در خارج از کشور ملاقات می کرد، ایده های لازم برای خلق داستان و شخصیت را به او می دادند.

 

«وارتون» در نهایت به شکلی دائمی در فرانسه اقامت گزید—ابتدا در پاریس و سپس در مناطق حومه ی این شهر. او عاشق پاریس بود:

شکوه آرامش بخش معماری خانه ها، نورهای زمستانی محو و شگفت انگیز، صف طولانی چراغ ها که مانند حلقه ی گل در اطراف اسکله ها کشیده شده بودند؛ این ها در خون من جاری است!

او در سال 1908 وارد رابطه ای مخفیانه با «مورتون فولرتون» شد که روزنامه نگار و یکی از دوستان «هنری جیمز» بود. خاطرات «وارتون» آشکار می کند که او از رابطه ی پرشور و اشتراکات فکری و هنری ای که با «فولرتون» داشت، بسیار لذت می برد؛ همان علایقی که در ازدواجش کاملا به حاشیه رانده شده بود (او در نهایت در سال 1913 از همسرش جدا شد). 

 

 

 

«وارتون» در خلال جنگ جهانی اول تلاش های زیادی برای کمک به پیروزی متفقین کرد. او مدیر انجمن کمک به مهاجرین شمال فرانسه و بلژیک بود و برای آن ها اقامتگاه و مدرسه می ساخت. «وارتون» همچنین کارگاه هایی را برپا می کرد تا زنانی که هیچ منبع درآمدی نداشتند، در آن ها مشغول به کار شوند. او به خط مقدم جبهه های جنگ می رفت و گزارش هایی برای انتشار در آمریکا می نوشت و در این گزارش ها، از دولت ایالات متحده می خواست که در جنگ به نیروهای متفقین ملحق شود. 

 

ایتان فروم جوان با گام های تند از خیابان خالی گذشت. بانک و فروشگاه تازه ی آجری مایکل ایدی و خانه ی وارنوم وکیل را که دو صنوبر سیاه بر دروازه ی خود داشت، پشت سر گذاشت. روبه روی در خانه ی وارنوم، آن جا که جاده به سوی دره ی کربری می پیچید، کلیسا، برج سفید و باریک و ردیف ستون های خود را برافراشته بود. همچنان که مرد جوان به سوی کلیسا می رفت، پنجره های بالایی، کمانی سیاه در طول دیوار جانبی ساختمان رسم کرده بودند، اما از پنجره های پایینی، در آن سویی که زمین شیب برمی داشت و به جاده ی کربری می رسید، نور، پرتوهای دراز خود را گسترده بود و شیارهای تازه ی بی شماری را روی برف روشن می کرد که همگی به در زیرزمین می رسید و در زیر سایبان پیوسته به بنا، صف سورتمه هایی را با اسبانی که پتوهای کلفت بر پشت داشتند، آشکار می ساخت. شب مطلقا آرام بود و هوا چنان خشک و خالص که احساس سرمای چندانی را برنمی انگیخت. به نظر فروم چنان می نمود که انگار هیچ جوی وجود ندارد و یگانه چیزی که میان زمین سپید زیر پایش و گنبد فلزی بالای سرش وجود دارد، حتی از اِتِر هم رقیق تر است. اندیشید: «مانند درون شیشه ی خلا است.» از کتاب «ایتان فروم»

 

 

سال های پایانی زندگی او در دو خانه ی زیبا در فرانسه سپری شد: تابستان ها در روستایی کوچک در شمال پاریس و زمستان ها در کلبه ای در شهر «ایئر» که به دریای مدیترانه مشرف بود. «وارتون» در این سال ها نیز همچنان به همان روش قبلی به نوشتن ادامه داد؛ او از سال 1902 هر سال حداقل یک اثر خلق می کرد. سال های پایانی زندگی «وارتون» با موفقیت های زیادی همراه بود چرا که او در آن زمان، به نویسنده ای برجسته در ادبیات آمریکا تبدیل شده بود و افراد زیادی بودند که می خواستند او را از نزدیک ملاقات کنند.

«وارتون» در سال 1921 به خاطر کتاب «عصر بی گناهی» به اولین زنی تبدیل شد که «جایزه پولیتز برای داستان» را از آن خود کرد و در سال 1923، از «دانشگاه یِیل» مدرک افتخاری دریافت کرد. «وارتون» در سال 1937 در فرانسه چشم از جهان فرو بست. دنیای اجتماعی و مادی گرایی که او در آن زندگی می کرد و در داستان هایش به تصویر می کشید، اکنون دیگر وجود ندارد اما آثار هنری و ادبی بسیاری از آن دوران برای نسل های بعد باقی مانده است. تصویر انسان ها و مکان ها در داستان های «وارتون»، تمدنی را دوباره برای ما زنده می کند که حتی در آن زمان نیز چندان باثبات به نظر نمی رسید؛ تمدنی که همچنان یادآور دستاوردهای ماندگار یک بانوی نویسنده است.

 

 


 

 

برترین آثار «ادیت وارتون»

 

 

«ادیت وارتون»، اولین زن برنده جایزه پولیتزر، بیش از هر چیز به خاطر رمان هایی شناخته می شود که در اوج توانایی های او به عنوان یک نویسنده خلق شدند. افرادی که آثار «وارتون» را مطالعه نکرده اند، احتمالا به خاطر فیلم های اقتباس شده از داستان هایش، یا دوستیِ نزدیکش با چهره هایی همچون «هنری جیمز» تصور می کنند که نثر او، ثقیل، خشک و سخت است. اما این فکر به هیچ وجه درست نیست. داستان های «وارتون» در واقع بسیار هوشمندانه، تاریک، سرگرم کننده و گاهی اوقات حتی بامزه هستند. در این بخش، برخی از برترین آثار او را با هم مرور می کنیم.

 

خانه عیش

 

این کتاب به داستان زنی باهوش و پرانرژی از طبقه ی ثروتمند به نام «لیلی بارت»  می پردازد. مخاطبین زمانی با «لیلی» آشنا می شوند که ثروت و جوانی او رو به پایان است و بدهی های مالی و اجتماعی اش رو به افزایش. «لیلی» در این شرایط باید تصمیم بگیرد که آیا می خواهد خود را برای به دست آوردن ثروتمندترین خواستگار به حراج بگذارد و یا این که زندگی ای را برای خود رقم بزند که ورای محدوده های جامعه ی ثروتمند پیرامون او است. 

«وارتون» در کتاب «خانه عیش»، تصویری شفاف از جامعه ای را خلق می کند که از زنان انتظار دارد در عوض به دست آوردن جایگاه اجتماعی و امنیتی متزلزل، کاملا تابع و وابسته باقی بمانند. «لیلی بارت» دست پرورده ی کاملِ این جامعه به نظر می رسد اما زیر ظاهر پر زرق و برق او، قلبی سرکش وجود دارد که برای به دست آوردن آزادی های بیشتر تلاش می کند. 

 

 

ایتان فروم

 

این کتاب را می توان شناخته شده ترین رمان کوتاه «وارتون» به حساب آورد. داستان این اثر که به یک کشاورز اهل «نیو انگلند» و زندگی مشترک نامطلوب او می پردازد، جذابیت های فراوانی دارد به خصوص وقتی دخترعموی همسر مرد برای کمک به آن ها به خانه‌شان می رود. مثلث عشقی ای که به خاطر تلاش «ایتان» برای رسیدن به اندکی خوشبختی به وجود می آید، داستان را به سوی پایان بندی جذابی هدایت می کند که یادآور آثار «توماس هاردی» است.

 

 

تابستان

 

این کتاب، شباهت ها و موضوعات مشترک زیادی با رمان «ایتان فروم» دارد اما عناصری غافلگیرکننده و پیچیده به آن اضافه شده و به علاوه، نقطه نظر شخصیت زن در کانون توجه روایت آن قرار دارد. کتاب «تابستان» اثری جذاب و به یاد ماندنی است که رمان ماندگار «مادام بواری» اثر «گوستاو فلوبر» را به یاد مخاطبین می آورد، البته بدون این که اثری تقلیدی به حساب آید. 

 

 

عصر بی گناهی

 

این رمان را به راحتی می توان برترین اثر «ادیت وارتون» و یکی از برجسته ترین آثار ادبیات آمریکا در نظر گرفت. کتاب «عصر بی گناهی» به داستان مردی جوان به نام «نیولند آرچر» می پردازد که خانواده ای ثروتمند در نیویورک دارد. اما زندگی بی نقص و بسیار اجتماعی این خانواده زمانی در هم شکسته می شود که «نیولند» با «الن اولنسکا»، دخترعموی اسرارآمیز و اشرافی نامزد خود ملاقات می کند. با گذشت زمان، ارتباط عاطفی و فکریِ عمیقی میان این دو شخصیت شکل می گیرد که هر دوی آن ها را غافلگیر می کند. 

 


 

«وارتون» در این اثر دوباره تصویری از همان قواعد اجتماعی سرکوب کننده ای را ارائه می می کند که شخصیت «لیلی بارت» در کتاب «خانه عیش» را اسیر خود ساخته بودند، اما او این کار را به مراتب بهتر و کامل تر از آثار دیگر خود به انجام می رساند. تقریبا تمام وضعیت هایی که «نیولند» و «الن» در آن ها قرار می گیرند، غیر قابل تحمل و در عین حال، اجتناب ناپذیر جلوه می کنند. هیچ جواب ساده ای در کار نیست و هیچ شخصیت شروری نیز وجود ندارد؛ فقط عشق هست و وظیفه، و روابطی که فرد را برای همیشه تغییر می دهند.

رمان «عصر بی گناهی» یکی از برجسته ترین ویژگی های نثر «وارتون» را به بهترین شکل ارائه می کند، و آن ویژگی چیزی نیست جز توانایی این نویسنده در ایجاد تعادل میان تفاسیر اجتماعی جدی و عواطف انسانی. «وارتون» در این اثر، شخصیت هایی زنده و ملموس را خلق، و نقص ها و دورنی ترین آرزوهایشان را برای مخاطبین آشکار می کند اما هیچ وقت انسانیت این شخصیت ها را از آن ها نمی گیرد.