1. خانه
  2. /
  3. بلاگ
  4. /
  5. نمایشنامه «خدای کشتار»: تئاتر جر و بحث

نمایشنامه «خدای کشتار»: تئاتر جر و بحث

God of Carnage

مشاهده‌ی نبردهای کلامی میان کاراکترهای خلق شده توسط «یاسمینا رضا»، لذتی تاریک را با خود به همراه می آورد.

مفهوم اختلاف و مشاجره، و نقش و جایگاه آن در سرشت انسان، از تم های اصلی نمایشنامه‌ی موفق «یاسمینا رضا»، کتاب «خدای کشتار»، به شمار می آید. این نمایشنامه با نثر جذاب و شخصیت‌پردازی های باورپذیر خود، این فرصت را در اختیار مخاطبین قرار می دهد که شاهد نبردهای کلامیِ دو خانواده، و شخصیت های چندوجهیِ آن ها باشند.




ماجرا زمانی آغاز می شود که پسری یازده ساله به نام «فردینان»، پسری دیگر به نام «برونو» را با چوب می زند و دو دندانِ او را می شکند. والدینِ هر دو پسر با هم دیدار می کنند. ملاقاتی که در قالب گفت‌وگویی متمدنانه شکل می گیرد، به تدریج به دعوایی پرسروصدا تبدیل می شود. این نمایشنامه با دیالوگ های واقع‌گرایانه، کاراکترهای باورپذیر، شوخی های کنایه‌آمیز و پایانی نسبتا مبهم، بسیاری از علاقه‌مندان به هنر نمایش را به خود جذب کرده است.


آنت: «بله بهترم... خانم، وقتی ما چیزی رو برای پسرمون بخوایم، همون رو انجام میدیم، همون طوری که فکر می کنیم درسته، و به هیچکس هم نباید حسابی پس بدیم و بدهکار هم نیستیم.» میشل: «بله، طبیعیه.» ورونیک: «چی طبیعیه، میشل؟» آنت: «ما واقعا از شما متشکریم برای حُسن نیت‌تون، متوجه هستیم که شما می خواین این موضوع رو حل و فصل کنین، به جای این که آتیش توش بندازین و بدترش کنین.»—از کتاب «خدای کشتار» اثر «یاسمینا رضا»




دعوا پشت نقاب نزاکت

اغلب آدم ها علاقه‌ای به جدل های پرخشاگرانه، استرس‌زا و بی‌نتیجه ندارند—حداقل در زندگی واقعی. اما غافلگیرکننده نیست که اینگونه بحث ها و جدل ها بر روی صحنه تئاتر از جذابیت بالایی برخودار است. ماهیت ثابت و معمولا بدون تغییرِ صحنه‌ی تئاتر باعث می شود که اغلب نمایشنامه‌نویسان ترجیح دهند در مورد کشمکش هایی بنویسند که از نظر فیزیکی، به تغییرات و جابه‌جایی های اندکی نیاز داشته باشد، و بتوان آن را در محیطی یکسان به تصویر کشید. جر و بحث های بی‌هدف در چنین شرایطی، گزینه‌ای عالی هستند.

به علاوه، گفت‌وگوهای پرتنش، از لایه های شخصیتیِ هر کاراکتر پرده برمی دارد: حساسیت های عاطفی به نمایش درمی آید و چارچوب های مرسوم در هم شکسته می شود. مشاهده‌ی نبرد کلامی میان شخصیت های خلق شده توسط «یاسمینا رضا»، لذتی تاریک را با خود به همراه می آورد. در این اثر می توانیم ببینیم که کاراکترها به تدریج نیمه‌ی پنهان شخصیت‌شان را—علی‌رغم مقاصدِ به‌ظاهر مشهودِ خود—آشکار می کنند. «یاسمینا رضا» بزرگسالانی را به ما نشان می دهد که رفتارهایی مثل کودکانی بدخلق و بهانه‌گیر دارند. با این حال، اگر خوب توجه کنیم، بخشی از خودمان را در آن ها خواهیم یافت. 


ورونیک: «اما براش روشنه که چطور همکلاسیش رو بدشکل کرده.» آلن: «نه، نه، براش روشن نیست که چطور همکلاسیش رو بدشکل کرده.» آنت: «چرا اینو میگی؟ معلومه که اون می دونه!» آلن: «اون می دونه که رفتارش خشونت‌آمیز بوده، ولی براش روشن نیست که همکلاسیش رو بدشکل کرده باشه.» ورونیک: «شما این کلمه رو دوست ندارین، نه؟ اما متأسفانه دقیقا کلمه درستیه.» آلن: «پسر من، پسر شما رو بدشکل نکرده.» ورونیک: «پسر شما، پسر ما رو بدشکل کرده. بهتره ساعت پنج برگردید و خودتون دهن و دندوناش رو ببینید.»—از کتاب «خدای کشتار» اثر «یاسمینا رضا»




شخصیت‌های نمایشنامه «خدای کشتار»

اگرچه زمان نسبتا کوتاهی را در کنار این کاراکترها می گذرانیم (اجرا حدود 90 دقیقه طول می کشد، بدون وقفه و تغییر صحنه)، «یاسمینا رضا» هر کدام از آن ها را با ترکیبی جالب از ویژگی های ستودنی و همین‌طور چارچوب های اخلاقیِ سوال‌برانگیز خلق کرده است. در این بخش، به شکل خلاصه به چهار کاراکتر اصلی این نمایشنامه می پردازیم.


ورونیک اوییه

او در ابتدا مهربان‌ترین شخصیت در میان گروه به نظر می رسد. «ورونیک» به جای شکایت کردن از خانواده‌ی «ری» به خاطر آسیب‌دیدگی پسرش، «برونو»، اعتقاد دارد آن ها می توانند به توافق برسند که «فردینان» چگونه باید به خاطر کاری که کرده است، تنبیه شود. «ورونیک» بیش از سایرین، به نظم و هماهنگی و آرامش گرایش دارد. او حتی مشغول نوشتن کتابی درباره‌ی جنایت ها و بی‌رحمی های صورت گرفته در منطقه‌ای در کشور سودان است.

اما شاید نقص این کاراکتر را بتوان ذاتِ بسیار قضاوتگرِ او در نظر گرفت. او می خواهد احساسی از شرمندگی را به والدین «فردینان» القا کند با این امید که آن ها نیز، احساسی عمیق از پشیمانی را در پسرشان به وجود آورند. بعد از حدود چهل دقیقه از آغاز این دیدار، «ورونیک» نتیجه می گیرد که «آلن» و «آنت»، والدینی بد و در کل انسان هایی مفلوک هستند، با این حال در سراسر نمایشنامه، او همچنان تلاش می کند نقابِ نزاکت و خوش‌رویی خود را نگه دارد.


میشل اوییه

«میشل» در ابتدا می خواهد بین دو پسر آشتی برقرار کند و حتی شاید با خانواده‌ی «ری» دوست شود. او خیلی سریع موافقت خود را با آن ها نشان می دهد و حتی تلاش می کند خشونتِ صورت گرفته را جزئی جلوه دهد، با این ادعا که خودش در زمان کودکی، سردسته «گَنگِ» مختص به خودش بوده است. «میشل» اما همزمان با پیشروی گفت‌وگو، سرشتِ نه‌چندان دوستانه‌اش را آشکار می کند. او نظراتی نژادپرستانه در مورد سودانی هایی دارد که همسرش در حال نوشتن در مورد آن هاست. «میشل» بزرگ کردن فرزندان را کاری بیهوده و تجربه‌ای طاقت‌فرسا در نظر می گیرد.

جنجال‌برانگیزترین اقدام او (که قبل از نمایشنامه رقم می خورد)، با همسترِ خانگیِ دخترش در ارتباط است. «میشل» به خاطر ترس از جوندگان، همستر را در خیابان های پاریس رها کرد، با این که می دانست حیوان اینگونه زنده نخواهد ماند.


آنِت رِی

مادر «فردینان» به شکل پیوسته در آستانه‌ی حمله عصبی است. در حقیقت او دو بار در طول نمایشنامه بالا می آورد. «آنت» مانند «ورونیک» می خواهد ماجرا با آرامش ختم شود و در ابتدا اعتقاد دارد با گفت‌وگو می توان وضعیت میان دو پسر را حل و فصل کرد. متأسفانه، فشارهای مادر بودن و خانه‌داری، اعتمادبه‌نفس او را از بین برده است.

«آنت» احساس می کند همسرش او را تنها گذاشته است—همسری که بیش از هر چیز به کارش فکر می کند. «آلن» در سراسر نمایشنامه، از گوشی خود جدا نمی شود تا این که «آنت» بالاخره کنترل خود را از دست می دهد و تلفن همسرش را در یک گلدان می اندازد. «آنت» بیش از سه نفر دیگر، دست به خشونت فیزیکی می زند. او به علاوه، برخلاف همسرش، از رفتار خشونت‌آمیز پسرش دفاع می کند و می گوید «فردینان» در واکنش به حرف هایی که شنیده، این کار را انجام داده است.


آلن رِی

«آلن» در رفتار خود کمتر به تظاهر روی می آورد و چندین بار از طریق صحبت کردن با تلفنش، در جلسه وقفه می اندازد. شرکت حقوقی که او در آن کار می کند، دفاع از شرکتی دارویی را بر عهده گرفته است که به خاطر عوارض جانبیِ برخی از محصولات جدیدش، در آستانه‌ی پیگرد قانونی قرار دارد. 

«آلن» بیان می کند که پسرش «وحشی» است و تلاش برای تغییر دادنِ او را بی‌نتیجه در نظر می گیرد. او همچنین دیدگاه هایی تبعیض‌آمیز دارد و اغلب به شکل غیرمستقیم ادعا می کند که زن ها دارای کاستی های فراوان هستند. اما همزمان می توان «آلن» را به خاطر رفتارِ نسبتا غیرمتظاهرانه‌اش، صادق‌ترین فرد در میان گروه در نظر گرفت. وقتی «ورنیک» و «آنت» می گویند انسان ها باید با مهربانی بیشتری با هم‌نوعان خود مواجه شوند، «آلن»، همانند فیلسوف ها، به این موضوع فکر می کند که آیا کسی واقعا می تواند به دیگران اهمیت بدهد یا خیر. به نظر او، انسان ها همیشه به خاطر نفع شخصی، کاری را انجام می دهند.


آلن: «خانم! پسر ما وحشیه. این یه رویاست که ما از اون انتظار پشیمون شدن داشته باشیم. خب، متأسفم، اما من باید برگردم به دفتر وکالتم. آنت، تو اینجا بمون، بعدا به من بگید که به چه نتیجه‌ای رسیدید. به هر حال من اینجا زیادی‌ام. زن ها فکر می کنند مردها باید حتما حضور داشته باشند. «پدرها»، این‌طور به نظر می رسه که استفاده‌ای هم دارند. ولی مردها مثل یه بسته می مونند که زن ها اون ها رو با خودشون این‌ور و اون‌ور می برند. کاری انجام نمیدند و بی‌عرضه‌ان! آخ، دارین یه صحنه از عصبانیت من رو می بینید. چه بامزه!»—از کتاب «خدای کشتار» اثر «یاسمینا رضا»




زوج‌ها در مقابل یکدیگر یا مردان در برابر زنان؟

اگرچه بخش عمده‌ی کشمکشِ نمایشنامه، میان دو خانواده رقم می خورد، اما نبرد جنسیت ها نیز در تار و پود خطِ داستانی تنیده شده است. گاهی اوقات یکی از دو شخصیت زن، نظری تحقیرآمیز را در مورد همسرش به زبان می آورد و شخصیت زن دیگر با او همراه می شود و ناراحتی هایش از همسر خود را بیان می کند. به شکل مشابه، مردان نیز نظراتی نیش‌دار درباره‌ی زندگیِ خانوادگی خود دارند که باعث می شود پیوندی دوستانه (هرچند شکننده) میان‌شان شکل بگیرد. درنهایت، هر کدام از این کاراکترها در مقطعی، در مقابل شخصیت های دیگر قرار می گیرد؛ نکته ای که باعث می شود هر چهار شخصیت اصلی در پایان نمایشنامه، افرادی تنها از نظر عاطفی به نظر برسند.








مقالات مرتبط با "نمایشنامه «خدای کشتار»: تئاتر جر و بحث"
مقایسه ترجمه‌های کتاب «بر باد رفته» اثر «مارگارت میچل»
مقایسه ترجمه‌های کتاب «بر باد رفته» اثر «مارگارت میچل»

در ادامه‌ی این مطلب، بخش هایی یکسان از ترجمه های مختلف کتاب «بر باد رفته» اثر «مارگارت میچل» را با هم مرور می کنیم.

نکاتی از کتاب «استخوان‌های دوست‌داشتنی» اثر «آلیس سبالد»
نکاتی از کتاب «استخوان‌های دوست‌داشتنی» اثر «آلیس سبالد»

«سبالد» با کاوش در تأثیراتِ منزوی‌کننده‌ی اندوه و فقدان، استدلال می کند که تجربه‌ی تراژدی های بزرگ، احساسی عمیق از تنهایی و بیگانگی را به همراه می آورد.

راهکارهای فلسفه «رواقی» برای رسیدن به آرامش
راهکارهای فلسفه «رواقی» برای رسیدن به آرامش

این مکتب فلسفی تلاش می کند تا راهی سریع، کارآمد و واقع‌گرایانه را برای یافتن آرامش و همچنین بهبود نقاط قوتِ شخصیتِ هر فرد ارائه کند.

بررسی کتاب «اسطوره سیزیف» اثر «آلبر کامو»
بررسی کتاب «اسطوره سیزیف» اثر «آلبر کامو»

پژوهش درباره‌ی معنای زندگی، پایه و اساس بخش عمده‌ی آثار «کامو» را شکل می دهد.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "نمایشنامه «خدای کشتار»: تئاتر جر و بحث" ثبت می‌کند