وقتی به خانهی افرادی می رویم که به تازگی فرزنددار شدهاند، معمولا چندین کتاب دربارهی نوزادان در اطراف آن ها به چشم می خورد. این کتاب های آموزشی به شکل معمول به نخستین تجربیات نوزادان و نیازهای اولیهی آن ها می پردازند تا پدر و مادرهای تازهکار را بیش از پیش آماده کنند. با این حال، بدیهی است که بخش بزرگ و مهمی از کار والدین، پس از چند ماه نخستِ زندگیِ نوزادان نیز ادامه پیدا می کند.
دکتر «هاروی کارپ»، پزشک متخصص اطفال در دانشگاه «کارولینای جنوبی»، در این باره بیان می کند: «پس از گذشت حدود هشت ماه، تغییری رقم می خورد، و نوزاد به فردی تبدیل می شود که می تواند از نظر عاطفی واکنش نشان دهد و به دیگران توجه کند. انعطافپذیریِ عاطفی، اعتماد به نفس، عزت نفس و احساس صمیمیت، چیزهایی نیستند که خود به خود به وجود آیند.»
دکتر «کارپ» که کتابی پرفروش و تأثیرگذار به نام «شادترین کودک محله» را در سال 2005 به انتشار رسانده است، در مورد اثر خود می گوید: «هدفم از نوشتن این کتاب، ارائهی توصیه هایی کاملا کاربردی و قابلاجرا به منظور موفقتر ساختن زندگی پدرها و مادرها بود. اما توصیه فقط این نیست که بگویید اگر فرزندتان را بیشتر دوست داشته باشید، همه چیز خوب پیش خواهد رفت.»
با این مطلب همراه شوید تا نکاتی ارزشمند را از کتاب «شادترین کودک محله» درباره روانشناسی تربیت کودکان نوپا (از 9 ماه تا 4 سالگی) با هم مرور کنیم.
در جریان نزدیک به 30 سال ارتباط با خانواده ها، به این نتیجه رسیدم که کارهای کودکان نوپا نیز همیشه «معنادار» است. آن ها می جنبند و حرکت می کنند و در نوع خود جاذبه و دافعه دارند، اما می توانند به سرعت برای رسیدن به هماهنگی هدایت شوند—البته اگر شما راه را بلد باشید. ده ها سال، آن مسیر را همه روزه با کودکان نوپایی که برای معاینه نزد من می آوردند، طی کردم. و اکنون همچون ماجراجویی که از سرزمینی کشفنشده بازگشته است، می خواهم با هیجان بسیار، اسراری را که در مورد آن ها کشف کردهام با پدرها و مادرها، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها، متخصصان بهداشت، آموزگاران و تمامی کسانی که عاشق کودکان نوپا هستند، در میان بگذارم.—از کتاب «شادترین کودک محله» اثر «هاروی کارپ»
آموزش آداب رفتاری
بله درست است، کودکانِ نوپا انسان هایی بدوی و ناآشنا به تمدن هستند! گفتن «لطفا» و «ممنون»، منتظر ماندن در صف، و سهیم شدن اسباببازی ها با دیگران، مفاهیمی هستند که کودک نوپا نیاز دارند بیاموزند. پدرها و مادرها می توانند تشویق به انجام این کارها را در حدود هشت ماهگی فرزند خود آغاز کنند.
قواعد عمل متقابل
رعایت نوبت در حین یک مکالمه، نکتهای بسیار مهم است. دکتر «کارپ» در این باره بیان می کند: «دوستی نمی خواهید که این موضوع را رعایت نمی کند. اگر ابتدا از کسی بپرسید که حالش چطور است یا چه کارهایی انجام می دهد، و آن شخص همین سوالات را از شما نپرسد، احساس خوبی در شما شکل نخواهد گرفت.» قاعدهی «عمل متقابل» هنگام صحبت با کودکان نوپا نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. آن ها باید خیلی زود این موضوع را درک کنند که احساسات و عواطفشان نهتنها شنیده می شود، بلکه همچنین دارای ارزش و اهمیت است.
زمان گوش دادن و صحبت کردن
وقتی ناراحت می شوید، قاعدهی «عمل متقابل» جای خود را به قانونی دیگر می دهد. دکتر «کارپ» بیان می کند: «در این شرایط، هر کسی که بیشتر از بقیه ناراحت است، این فرصت را پیدا می کند که قبل از سایرین و تا هر زمانی که نیاز دارد، صحبت کند. هنگام این صحبت، شخص دیگر باید با مهربانی و درک، به حرف های بیانشده گوش دهد.»
صحبت به زبان کودکان
دکتر «کارپ» توضیح می دهد که صحبت به زبان کودکان نوپا، سه ویژگی اصلی دارد: جملات کوتاه، تکرارهای فراوان و نشان دادن عواطف از طریق حرکات بدن و لحن صدا. او در این مورد می نویسد: «پدرها و مادرها وقتی کودکان خوشحال هستند، به خوبی از عهدهی این کار برمی آیند. اما در زمانی که کودکان ناراحت، عصبانی یا هراسان هستند، والدین انگار به روانپزشکانی کوچک با لحن هایی متفاوت تبدیل می شوند که تلاش می کنند چگونگی شرایط را به کودک بیاموزند یا توضیح بدهند.»
خلق احساس ارزشمندی
همانطور که گفته شد، یکی از ویژگی های صحبت به زبان کودکان، استفاده از جملات کوتاهی است که به کودک کمک می کند به درک بهتری از عواطف خود برسد. به عنوان نمونه، اگر کودک از این ناراحت است که دوستش، یکی از اسباببازی ها را با او سهیم نمی شود، پدر و مادر می توانند بگویند: «تو اون اسباببازی رو میخواهی! و دوستت داره با اون بازی میکنه! برای همین الان اون رو نداری! خیلی صبر کردی اما هنوز دوستت داره با اون بازی میکنه!» این جملات که هم کوتاه هستند و هم تکرار در آن ها وجود دارد، باعث می شود کودک احساس کند که پدر و مادر عواطف او را درک می کنند و برای آن ارزش قائلاند. دکتر «کارپ» توضیح می دهد: «عواطف باعث سلامتی ما هستند. اگر عواطف خود را در محیطی امن بیان کنید، درنهایت سالمتر خواهید بود—چه از نظر جسمی و چه ذهنی.»
تشویق کودک به بیان عواطف
مغز انسان از دو نیمکره تشکیل شده است. نیمکرهی چپ، مسئول انجام وظایف مربوط به زبان و حل مسئله است. نیمکرهی راست نیز اغلب مسئولیت عواطف، ارتباط غیرکلامی و درک پیام کلی (که لزوما از کلمات تشکیل نشده) را بر عهده دارد. دکتر «کارپ» در این باره توضیح می دهد: «وقتی کودکان نوپا ناراحت می شوند و نیمکرهی چپ مغزشان به کمکشان نمی آید، آن ها دو راه دارند: یا بلند جیغ می زنند، گریه می کنند و همانطور که باید، عواطفشان را نشان می دهند، یا به گوشهای می روند و پس از مدتی آرام می شوند. اگر به کودک اجازه ندهید عواطف خود را نشان دهد، این وضعیت به آن ها خواهد آموخت که کسی واقعا نمی خواهد عواطف آن ها را بفهمد.»
اما فکر نکنید پدران و مادرانِ نوزادان آسیبدیده، افراد بدی هستند. آن ها اکثرا والدینی جوان، خسته، نگران و عصبی بودند که تحت اضطراب جیغ های بیامان نوزاد، از پا درآمده بودند. تعجبآور بود که پیشرفت علم هنوز برای مشکل معمولی و در عین حال نگرانکنندهی دلدردهای شدید، راهحلی نداشت. شروع به خواندن همهی مطالبی کردم که سرنخ هایی دربارهی شرایط اسرارآمیز این مسئله می داد. خیلی زود دو حقیقت را دربارهی این موضوع یافتم که ترس من را به امید تبدیل کرد. ابتدا، دربارهی جهش عمیقی که از تولد تا چهار ماهگی در رشد مغز رخ می دهد، مطالبی آموختم.—از کتاب «شادترین کودک محله» اثر «هاروی کارپ»
خلق تجربه پیروزی
دکتر «کارپ» توضیح می دهد: «کودکان نوپا طبیعتا کندتر و ضعیفتر هستند، فرصت این را ندارند که تصمیمات زیادی بگیرند، و دوست دارند در بسیاری از اوقات، احساس پیروزی را تجربه کنند. بنابراین این اجازه را به آن ها بدهید.» این یعنی در بازی های مختلف، اجازه دهیم کودکان پیروزی را تجربه کنند—هر چیزی که باعث می شود کودک احساس کند او (که از بقیه کوچکتر است) توانسته است چالشی بزرگ را با موفقیت پشت سر بگذارد. دکتر «کارپ» بیان می کند: «وقتی این کار را بارها انجام دهید، کودک دوست خواهد داشت که به طریقی شما را خوشحال کند، چون شما باعث شدهاید او احساسی بسیار خوب را به بارها تجربه کند.»
احترام، مهمتر از عشق
این شاید یکی از مهمترین درس های کتاب «شادترین کودک محله» باشد. می توانیم با کسی رابطه داشته باشیم که برای ما احترام قائل است اما عاشق ما نیست؛ البته شاید چنین رابطهای، بهترین نباشد اما برای اکثر انسان ها قابلقبول به نظر می رسد. ولی اگر این شرایط را برعکس کنیم و با کسی رابطه داشته باشیم که عاشق ماست اما احترامی برایمان قائل نیست، در اکثر موارد تجربهای آسیبزا و ناراحتکننده خواهیم داشت. دکتر «کارپ» در این مورد بیان می کند: «از طریق تکنیک هایی همچون صحبت به زبان کودکان یا قاعدهی عمل متقابل، احساس احترام را به کودک خود منتقل کنید. گوش دهید و در دسترس باشید. باید توجه کنید و اهمیت داشتنِ کودک را به او نشان دهید.»