اعضای انجمن نقد و تحلیل ایرانکتاب، بیش از پنجاه متن را دربارهی کتاب «مقدونیه از تهران دور نیست» نوشته و منتشر کردند. نکتهی قابل توجه افزایش کیفیت شناختی و تحلیلی نوشتهها نسبت به دورههای گذشته بوده است.
با این همه باز هم شاهد متنهایی با زبان محاوره بودیم که آفت هرگونه نوشتن متفکرانه و نقادانهایست. همچنین استفاده از جملههایی مثل «من تا الان چنین شخصیتی را ندیدم»، «من تا الان ندیدم کسی اینجوری حرف بزند» و ... نسبتی با نوشتن یک متن تحلیلی و نقادانه ندارد، چون یک اثر ادبی نباید با تجربیات شخصی زندگی ما تطابق داشته باشد و ما باید سعی کنیم آن اثر را در بستر خودش بشناسیم و ارزیابی کنیم.
تحریریهی ایرانکتاب با در نظر گرفتن عموم معیارهای یک نوشتهی تحلیلی و نقادانه و ضمن تشکر از همهی دوستانی که در دورهی سوم همراه انجمن بودند، یادداشتهای «فاطمه مسعودی»، «سید محمدمهدی هاشمی» و «رامبد فخرایی» را شایستهی تقدیرِ بیشتر میداند.
چند نکته در جهت ارتقای یادداشتها در دورههای بعدی ضروری به نظر میرسد:
1. استفاده از زبانِ نوشتاری به جای زبان گفتاری و تمرین مداوم برای رسیدن به یک نثرِ شخصی، صحیح و زیبا! این مسئلهی مهم را باید در نظر بگیرید که هیچ منتقد، تحلیلگر و اندیشمندی در تاریخ وجود نداشته است که به زبانِ گفتاری بنویسد، چون اساسِ زبانِ نوشتاری بر جدّیت، تعمق و تفکّر است که این مهم از فرهنگِ شفاهی دور از اندیشه و عمیق شدن در پدیدهها و نمودِ آن یعنی زبانِ گفتاری، وجود ندارد. نوشتن به زبان نوشتاری را بسیار جدّی بگیرید، اگر میخواهید و دوست دارید نویسنده، منتقد، تحلیلگر و حتی ریویونویس خوبی شوید.
2. از صفتهای تفضیلی(صفتهایی با پسوند «تَر و تَرین» مانند بهترین، خوبترین، قشنگترین و ...) در کمترین میزان ممکن استفاده نکنید و دوست داشتن یا نداشتن خودتان را معیارِ ارزیابیتان قرار ندهید. ارزیابی شما باید بر پایهی ادلهها و استنتاجهای مشخصی باشد که ذوق شما و وجود قوهی شناختتان را همزمان در خود داشته باشد.
3. تعداد کتابهای خواندهشدهی خودتان را معیارِ ادبیات و قضاوت قرار ندهید. وقتی از عبارتی مثلِ «این کتاب در بین آثار ادبیات داستانی فارسی...» استفاده میکنید، زمانی قابل اتکاست که شما به طور مداوم و در طولِ سالیان، ادبیات داستانی فارسی را از ابتدا تا امروز، پیگیری کرده و به اشرافِ لازم رسیده باشید.
4. به تفاوت معنایی کلمهها و مفاهیمِ مختلف توجه کنید. به طورِ مثال درخصوص تفاوت مکتب، سبک و جنبش مطالعه کنید و این نکته را در نظر داشته باشید که سورئالیسم یک مکتبِ ادبیست و وقتی از عبارتِ «سبکِ سورئالیسم» یا «سبکِ رئالیسم» و امثالهم استفاده میکنید، کاملا اشتباه است. «سَبک» یک ویژگی شخصیست که هر نویسنده، هنرمند و اندیشمند، با سالها مطالعه، تمرین، تجربه و تفکّر به آن دست مییابد و از لابهلای آثارش، خودآگاه و ناخودآگاه، سبکِ او هویدا میشود.
5. اگر در ابتدای شروعِ نوشتن دربارهی کتابها هستید، همیشه از کتابهایی مثل «مکتبهای ادبی» نوشتهی «رضا سیدحسینی»، «راهنمای تفکر نقادانه» نوشتهی «نیل براون و استوارت ام کیلی» و دیگر کتابهای مرجع و هدایتگر در این زمینه کمک بگیرید.
با آرزوی روزهای بهتر و همراه با سلامتی و امید به اینکه بتوانیم کتابهای بیشتر و بهتری را کنار هم بخوانیم و دربارهشان بنویسیم.