«عصر ویکتوریا» تغییراتی گسترده را در جامعهی بریتانیا به همراه آورد، و نویسندگانی همچون «شارلوت برونته» در آثار خود به کاوش در بحران ها و پیشرفت های این دوره پرداختند. کتاب «جین ایر» دربردارندهی تم های مربوط به این اصلاحات و تغییرات است: شرایط بهتر در حوزهی سیاسی، شغل، و تحصیلات. با این وجود مدتی طول کشید تا این اصلاحات در زندگی زنان (که جایگاهی محدود در «جامعه ویکتوریایی» داشتند) نیز نمود پیدا کند. همزمان با این که «جین» در طول داستان برای به دست آوردن استقلال مالی و شخصی تلاش می کند، برخی از مسائل مربوط به طبقه اجتماعی، اقتصاد، و نقش های جنسیتی را مورد توجه قرار می دهد که بیشترین تأثیر را بر بریتانیا در «عصر ویکتوریا» داشتند.
رمان، محبوبترین قالب ادبی در «عصر ویکتوریا» بود و کتاب «جین ایر» بسیاری از ویژگی های اصلی این قالب را به نمایش گذاشت: ارتباط با وضعیت کنونی جامعه، سبک نوشتار ساده، و روایت دربارهی افکار درونی یک کاراکتر. رمان «جین ایر» با معماها، رویدادهای ماورایی، و مناظر چشمنواز خود، یادآورِ رمان های «گوتیک» پیش از خود است؛ اما همزمان با پیشروی روایت و بلوغ فکری «جین»، داستانِ زندگی او نیز رنگ و بوی تم ها و ویژگی های «عصر ویکتوریا» را به خود می گیرد.
رمان «جین ایر» داستانی دربارهی بلوغ است که امیدها و آرزوهای پروتاگونیست خود را در مقابل فشارها و توقعات جامعه قرار می دهد. رمان های «ویکتوریایی»، از جمله «جین ایر»، چشماندازی از جامعه را با کاراکترهایی به تصویر می کشند که هر کدام، به بخشی متفاوت از طبقات اجتماعی و اقتصادی در جامعه تعلق دارند. رمان های «ویکتوریایی» با سبک و هدفی مشابه با رمان «جین ایر»، شامل کتاب «دیوید کاپرفیلد» اثر «چارلز دیکنز» و کتاب «شمال و جنوب» اثر «الیزابت گاسکل» می شود.
«خواهران برونته» زمانی به موفقیت ادبی دست یافتند که «شارلوت»، «امیلی»، و «آن» همگی توانستند رمان نخست خود را به اثری تحسینشده تبدیل کنند. هر کدام از آن ها اثر خود را با نام مستعار مردانه (بر اساس نخستین حرف نام خود) به چاپ رساندند: «شارلوت برونته» به «کِرِر بِل» تبدیل شد؛ «امیلی برونته» کتاب «بلندی های بادگیر» را با نام «الیس بِل» نوشت؛ و «آن برونته» رمان «اگنس گری» را با نام «اکتِن بل» منتشر کرد. زنان در آن دوره می توانستند به عنوان نویسنده و رماننویس فعالیت کنند اما بسیاری از نویسندگان، از جمله «برونته ها» و «ماری آن اِوِنز» (با نام مستعار «جورج الیوت»)، از نام های مستعار مردانه استفاده می کردند تا اثر آن ها «بیاهمیت» تلقی نشود.
آن روز صبح نمی شد پیادهروی کرد؛ در واقع، صبح، یک ساعت میان بوتهزار بیبرگ پرسه زده بودیم، اما از موقع ناهار به بعد (خانم «رید» وقتی مهمان نداشت، زود ناهار می خورد) باد سرد زمستانی، ابرهای چنان تیره و ملالآوری با خود آورده بود و باران چنان در تن آدم نفوذ می کرد که پیادهروی و استفاده از هوای آزاد اکنون دیگر اصلا امکان نداشت. من از این موضوع خوشحال بودم، برای اینکه هیچ وقت پیادهروی طولانی، مخصوصا در عصرهای سرد، را دوست نداشتم.—از کتاب «جین ایر» اثر «شارلوت برونته»
استقلال
«جین»، دختری بیسرپرست در «گِیتسهِد»، وابستگی های زیادی به دیگران دارد. او برای این که بتواند خودش را بهتر بشناسد، باید از این شرایط محدودکننده رها شود و عشق و استقلال را بیابد. «جین» به آزادی در اندیشه و عاطفه نیاز دارد، و برای یافتن افراد مستقل دیگر و تبدیل آن ها به خانوادهای که همیشه به آن نیاز داشته است، تلاش می کند.
با این حال «جین» همچنین احساسی غریزی نسبت به اطاعت و فرمانبرداری را در خود دارد. وقتی «جین» برای یافتن تجارب جدید خانه را ترک می کند، به نظر خودش، به دنبال یافتن «خدمتی جدید» است. او در روابطش با مردان نیز، به تبدیلِ آن ها به «اربابِ» خود گرایش دارد.
اما با پیشروی روایت، «جین» تلاش می کند تا تعادلی را میان خدمت رساندن به دیگران و استقلال خود به وجود آورد. او آزادی خود را با تعهدش به عشق، اخلاق، و عزت نفس در هم می آمیزد. «جین» در تلاش است تا خانوادهی مختص به خودش را بیابد و شکل دهد—خانوادهای که عشق میان اعضایش، از احترام متقابل سرچشمه می گیرد.
طبقات اجتماعی
زندگی در بریتانیای قرن نوزدهم، تحت سلطهی طبقات اجتماعی قرار داشت، و افراد معمولا در همان طبقهای که در آن به دنیا آمده بودند، می ماندند. «جین»، هم به عنوان دختری بیسرپرست در «گِیتسهِد» و هم به عنوان معلم سرخانه در «تورنفیلد»، جایگاهی در میانهی طبقات اجتماعی دارد، و با افراد از همهی سطوح تعامل می کند—از خدمتکاران گرفته تا اشرافزادگان. جایگاه اجتماعیِ غیرمعمول «جین»، به «شارلوت برونته» فرصت می دهد تا چشمانداز اجتماعی وسیعی را در رمان خود خلق کند و در آن، به کاوش در علت ها و پیامدهای تفاوت میان طبقات اجتماعی بپردازد.
«جین» باید بر تبعیض های مربوط به جایگاه اجتماعی خود غلبه کند، و از طریق ویژگی های شخصیاش، احترام اطرافیان خود را به دست آورد. «شارلوت برونته» به این صورت نشان می دهد که ویژگی های انفرادی، بهتر از طبقهی اجتماعی، نوع شخصیت هر انسان را آشکار می کند. با این حال، رمان با در هم شکستنِ همهی قواعد اجتماعی موافق نیست. «جین» از این موضوع آگاه است که نوع نگاهش به خودش، حداقل تا حدی، از نوع نگاه جامعه به او شکل می گیرد، و به همین خاطر، علاقهای ندارد که خود را به فردی تبدیل کند که به خاطر عشق، از جامعه طرد شده است.
پردهی ضخیم سرخی را که تقریبا نزدیکم بود، کشیدم و خود را کاملا از چشم اهل خانه پنهان نگه داشتم. چین های پردهی سرخ، مانع از دیدن چشمانداز طرف راستم بود، و در طرف چپم، شیشه های شفاف پنجره حفاظ خوبی بود، اما مرا از سرمای خشک هوای آن روز، که یکی از روزهای ماه نوامبر بود، حفظ نمی کرد. بعد از ورق زدن هر چند صفحه از کتاب، به محیط اطرافم خیره می شدم: در دوردست ها انبوهی از مه کمرنگ فضا را پر کرده بود، و در نزدیکی، منظرهی علفزار مرطوب و بوته هایی سرمازده به چشم می خورد. بارانِ تند و بیوقفه، همه چیز را می کَند و با خود می برد؛ و این پیشدرآمدِ یک طوفان درازمدت و ملالانگیز بود.—از کتاب «جین ایر» اثر «شارلوت برونته»
عقل و احساس
رمان «جین ایر» را می توان داستان تلاش «جین» برای برقراری تعادل میان گرایش های متضاد او به استقلال و فرمانبرداری در نظر گرفت—و همچنین تلاش این شخصیت برای برقراری تعادل میان احساسات پرشور خود و تصمیمگیری بر اساس عقل و منطق (یا مهار کردن آن احساسات). «شارلوت برونته» از طریق نمونه های مربوط به سایر کاراکترها در رمان، به مخاطبین نشان می دهد که زیادهروی در هر کدام از این دو (افراط در تأثیرپذیری از عواطف، و افراط در تصمیمگیری بر اساس منطق)، پیامدهایی منفی را به همراه خواهد داشت. «جین» در طول رمان می آموزد که چگونه میان احساسات و قضاوت های خود تعادل برقرار کند، و زندگیای سرشار از عشق را به وجود آورد که در عین حال، تصمیم های منطقی، بخشی مهم از آن به شمار می آید.
رویدادهای ماورایی
«شارلوت برونته» بسیاری از تم های مربوط به رمان های «گوتیک» را به کار می گیرد تا احساسی از هیجان و تعلیق را به رمان «جین ایر» تزریق کند. اما این رمان صرفا داستانی دربارهی ارواح و اشباح نیست چون «برونته» دلایل رخ دادن رویدادهای ماورایی را برای مخاطبین آشکار می کند. در رمان «جین ایر»، پیامدهای رویدادهای ماورایی، مهمتر از علت های آن هاست. رویدادهای ماورایی به «شارلوت برونته» فرصت می دهد تا در درونیترین بخش های ذهن کاراکترها، بهخصوص هراس های «جین»، کاوش کند.