«اروینگ استون» به واسطهی خلق چندین اثر تأثیرگذار و روشنگرانه، جایگاهی برجسته را در ادبیات آمریکا به دست آورده است و کتاب «شور زندگی» که نخستین بار در سال 1934 به انتشار رسید، یکی از همین آثار در نظر گرفته می شود. این اثر که نوعی «رمانِ زندگینامهای» است، ماجرای زندگی غیرمعمول هنرمند بزرگ، «ونسان ونگوگ»، را پی می گیرد—کسی که روشنترین قله ها و تاریکترین اعماق در هستی انسان را به شکلی بیواسطه تجربه کرد.
نبوغ، و منحصربهفرد بودن در هر بخشی از زندگی، بهایی مشخص را با خود به همراه می آورد؛ باهوشترین و خلاقترین آدم ها در میان ما اغلب درگیر عواطف یا افکار رنج آوری هستند که بسیاری از ما چیزی از آن نمی دانیم. زندگی «ونسان ونگوگ»—نقاش هلندی معروف و یکی از تأثیرگذارترین چهره ها در تاریخ هنر—یکی از نمونه های اندکی است که این موضوع را به خوبی آشکار می کند. در کتاب «شور زندگی» اثر «اروینگ استون»، ماجرای زندگی او را در قالب یک رمان مشاهده می کنیم.
«ونسان» دست هایش را زیر تن گذاشت، تکانی خورد و از تختخواب بیرون جهید. شانه و سینهی پهنی داشت، و بازوانش کلفت و نیرومند بود. به تندی جامهاش را پوشید. کمی آب سرد از پارچ روی چرم ریخت و تیغش را با آن تیز کرد. «ونسان» از آیین هر روزهی ریشتراشی لذت می برد؛ تیغ را روی گونهی پهنش از خطریشِ سمت راست می کشید تا گوشهی لبش؛ نیمهی راست لبِ بالایی از حفرهی بینی به بعد، سپس نیمهی چپ؛ بعد می آمد پایین تا چانه، که به تکهای از سنگ خارای گِرد و گرم می مانست. صورتش را چسباند به حلقهای از علف ایالت «برابانت» و برگ بلوط که بر جعبهی کشوها بود. برادرش، «تئو»، آن ها را از خلنگزار نزدیک «زوندرت» چیده و برایش به لندن فرستاده بود. این علف ها بوی هلند می داد و او روزش را با بوییدن آن ها آغاز می کرد.—از کتاب «شور زندگی» اثر «اروینگ استون»
اما در ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که کتاب «شور زندگی»، یک رمان است و ماهیتی خیالی دارد، اگرچه اغلبِ بخش های آن بر اساس اطلاعات واقعیِ موجود از زندگی «ونگوگ» خلق شده است. «استون» حقایق مربوط به زندگی «ونگوگ» را در داستان خود تغییر نمی دهد بلکه از زاویهای متفاوت به آن ها می پردازد. او بخش هایی از زندگی واقعی «ونگوگ» را که اطلاعات قابلاتکایی از آن ها در دست نیست، با تخیل خودش می آفریند.
داستان بیش از هر چیز، در مورد زندگی یک هنرمند است—از سال های جوانی تا مرگ تراژیک او. در طول روایت می توانیم نگاهی به سال هایی بیندازیم که شخصیت «ونگوگ» را شکل دادند و ببینیم او کجا و چگونه با نبوغ، شور و رنج هایی مواجه شد که تقریبا همیشه در زندگیِ کوتاهش با او همراه بودند.
با پیشروی روایت، مخاطبین هرچه بیشتر به اعماق زندگی «ونگوگ» برده می شوند، بهخصوص در دوران اقامت او در جنوب فرانسه، در کنار بسیاری از هنرمندان دیگر با نبوغی مشابه. گردابی را مشاهده می کنیم که زندگی «ونگوگ» درنهایت به درون آن می افتد، و همینطور شکلگیریِ جنونی را که دنیای درونی او را می بلعد و سرانجام او را وادار به انجام کارهای دردناکی می کند که بسیاری از مخاطبین از قبل با آن آشنایی دارند.
کتاب «شور زندگی» اما چیزی بیشتر از شرح زندگی این هنرمند است. این اثر تلاش می کند پرجزئیاتترین تصویرِ ممکن را از ذهن «ونگوگ» بیافریند، و ساز و کارهای درونی آن را بهتر از آثار تاریخیِ معمول، درک و آشکار کند.
داستان های واقعی در مورد کارهای بزرگی که دیگران انجام دادهاند، برای کارهایی که روزی خودمان ممکن است انجام دهیم، به ما امید و الهام می بخشد. زندگینامه های مختلف به شکل کلی، از دو روش برای انتقال اطلاعات استفاده می کنند؛ برخی دربردارندهی اطلاعات کاملا دقیق و شاید حتی جدید هستند، در حالی که برخی دیگر تلاش می کنند به درون ذهن شخصیت مورد نظر خود راه یابند. کتاب «شور زندگی» در دستهبندی دوم قرار می گیرد، اگرچه مشخصه هایی از دستهبندی اول نیز در آن به چشم می خورد.
«ونسان» بیست و یک ساله بود، برای نخستین بار عاشق؛ و درهای زندگی به رویش باز. به نظرش می آمد چه سعادتمند خواهد شد اگر تا پایان روزگارش جلوی «اورسولا» بنشیند و صبحانه صرف کند. «اورسولا» تکهای بِیکِن برایش آورد، با یک تخم مرغ و یک فنجان چای پررنگ. بالبالزنان بر صندلی مقابلش آن سوی میز نشست، حلقهی موهای خرمایی پشت سرش را نوازشی کرد، لب ها را به خندهای گشود و خیلی سریع، نمک و فلفل و کره و نان تُست جلویش گذاشت. سپس لب ها را با زبان تر کرد و گفت: «گل اسپَرَکتون سبز شده، پیش از رفتن به گالری یه نگاهی بهش می کنید؟» «ونسان» پاسخ داد: «بله، میشه شما... یعنی... ممکنه به من نشونش بدین؟» «چه آدم عجیبیه این! خودش گل اسپرک کاشته، نمی تونه پیداش کنه!» دخترک عادت کرده بود که از آدم ها به طرزی سخن بگوید که گویی در اتاق حضور ندارند. «ونسان» آب دهان فرو بُرد. رفتارش هم مانند تنش زَمخت بود و گویی واژگان مناسبی برای پاسخ دادن به «اورسولا» پیدا نمی کرد.—از کتاب «شور زندگی» اثر «اروینگ استون»
چیزهای زیادی در مورد زندگی «ونگوگ» می توان آموخت، اما اطلاعات بسیار کمتری در مورد جهان ذهنی و درونی او وجود دارد—البته به جز مواجههی تقریبا همیشگی او با رنج های روانشناختی. بخش های خیالی در داستان «شور زندگی»، تقریبا غیرقابلتمایز از حقایق مستندی هستند که با آن ها ترکیب شده اند، و هر دو بخش به شکلی هنرمندانه به یکدیگر پیوند می خورند تا پرترهای بسیار جذاب و پرجزئیات از ذهنی را به تصویر بکشند که احتمالا هیچ وقت آن را به شکل کامل درک نخواهیم کرد. این نکته، یکی از هیجانانگیزترین ویژگی های کتاب به شمار می آید: کاوش در ذهنی منحصربهفرد.
کتاب، علیرغم داشتن رگه هایی غالب از «زندگینامه» و آثار غیرداستانی، یک رمان باقی می ماند و نویسنده نیز در اغلب اوقات، آن را در همین قالب ارائه می کند: پیرنگی کاملا منسجم و ساختارمند به شکل پیوسته وجود دارد که بدون گیج کردن مخاطبین با پیرنگ های فرعی یا شخصیت های پرتعداد، ما را از یک نقطه به نقطهی بعدی می برد.
حتی بخش هایی که به شکل کامل بر اساس تصورات «اروینگ استون» به وجود آمدهاند (یک بخش به شکل خاص وجود دارد که نویسنده، خیالی بودن آن را به شکل مستقیم اعلام می کند)، به دو دلیل مشخص، لذتبخش هستند: نخست این که این بخش ها همچنان به شخصیتپردازیِ «ونگوگ» به عنوان کاراکتر اصلی در رمان کمک می کنند، و دوم این که با نثری جذاب نوشته شده و ایده هایی جالب، یا حداقل سرگرمکننده، را در خود جای دادهاند.
او نقاشی می کرد زیرا مجبور بود نقاشی کند، زیرا این کار او را از عذاب روحی نجات می داد، زیرا نقاشی، افکار او را متفرق می ساخت. او قادر بود بدون همسر، خانه و فرزند زندگی بگذراند، قادر بود بدون عشق، دوستی و سلامتی سر کند، قادر بود بدون سرپناه، آسایش و غذا سر کند، حتی قادر بود بدون خداوند نیز سر کند. اما نمی توانست بدون آنچه که بزرگتر از خود او بود، آنچه تمام زندگیاش بود سر کند، و آن، قدرت و تواناییِ خلق کردن بود.—از کتاب «شور زندگی» اثر «اروینگ استون»
کتاب «شور زندگی» اثر «اروینگ استون»، یکی از برجستهترین «رمان های زندگینامهای» در ادبیات جهان در نظر گرفته می شود. این کتاب با استفاده از حقیقت و داستان، زندگی یک هنرمند بزرگ را به تصویر می کشد و به کاوشی عمیق در ذهن و روانشناسی او می پردازد—و در عین حال همیشه در سرگرم کردن مخاطبین موفق عمل می کند.