یک سال متفاوت با کتاب «پروژه شادی»



آیا می تواند بدون تغییر عوامل بیرونی، تحولی در زندگی به وجود آورد

«گریچن رابین» در مسیر برگشت به خانه در روزی به ظاهر عادی و بی اهمیت، با ادراکی ناگهانی مواجه شد: «من به آن اندازه که می توانم، خوشحال نیستم.» او همچنین متوجه شد که مشکل اصلی، صرفاً، شرایط زندگی اش نیست بلکه چگونگی درک و واکنش او نسبت به این شرایط است. رابین به این فکر کرد که آیا می تواند بدون تغییر عوامل بیرونی، تحولی در زندگی اش به وجود آورد؛ و پس از آن، خود را متعهد کرد که یک سال را به افزایش میزان خوشبختی خود اختصاص دهد.

نتیجه ی این تعهد دگرگون کننده، کتاب موفق و پرفروش «پروژه شادی» شد که گریچن رابین در آن، علاوه بر تحلیل ذهن و نقاط ضعف و قوت خود (به عنوان نمونه ای از تمام انسان ها)، تئوری های علمی مربوط به خوشبختی و رضایت در افراد را بررسی می کند.

 

صبح یکی از روزهای آوریل که هیچ تفاوتی با روزهای دیگر نداشت، ناگهان به چیزی پی بردم: من با ریسک هدر دادن زندگی ام رو به رو بودم. در حالی که به قطره های باران که روی شیشه ی اتوبوس می ریخت، خیره شده بودم، متوجه شدم که روزها یکی پس از دیگری می گذرد. از خودم پرسیدم: «اما من از زندگی چه می خواهم؟ خب، می خواهم شاد باشم.» اما هرگز به این که چه چیز مرا خوشحال می کرد یا این که چطور می توانستم خوشحال باشم، فکر نکرده بودم.» —از متن کتاب

 

شادی: نشانه ای از سادگی ذهن یا مسئولیتی دشوار؟

گریچن رابین در کتاب «پروژه شادی» به این موضوع اشاره می کند که «زیاد خوشحال نبودن» احتمالا در نظر افراد جالب تر است—خودش نیز قبلا یکی از آن روشنفکران مجادله گر و سختگیر بود. رابین اما پس از آن تجربه ی ناگهانی فهمید که انتقاد کردن از همه چیز، صرفا در نظرش «ایمن تر» از بیان شور و اشتیاق نسبت به چیزی مشخص بوده است.

او همچنین اذعان می کند که خوشحال بودن می تواند مسئولیت دشواری باشد. بله، دشوار. دست کشیدن از مشاهدات منفی و در عوض، یافتن راه هایی برای تبدیل شدن به فردی که واقعا حامی خود است، می تواند به مراتب چالش برانگیزتر از ادامه دادن به عادت های منفی باشد. و بله، خوشحالی یک مسئولیت است. رابین یکی از حقایق شگفت انگیزی را که در طول پروژه ی خود کشف کرد، این گونه بیان می کند:

یکی از بهترین راه ها برای خوشحال کردن خودتان، خوشحال کردن افراد دیگر است. و یکی از بهترین راه ها برای خوشحال کردن دیگران، این است که خودتان خوشحال باشید.

او همچنین دریافت وقتی که احساس شادی بیشتری می کرد، راحت تر می توانست طبق ارزش های اخلاقی رفتار کند. 

 

 

شادی از احساس پیشرفت

گریچن رابین تأکید می کند که پروژه ی شادی برای هر شخص، متفاوت خواهد بود—چیزی که شخصی را خوشحال می کند، ممکن است برای فرد دیگر به همان میزان لذت و رضایت به همراه نداشته باشد. با این وجود، اکثر اکتشاف های شخصی او کاملا با نظریه های «روانشناسی مثبت گرا» و یافته های تحقیقاتی مطابقت دارد. 

به عنوان نمونه، یکی از تجربیاتی که بیشترین میزان شادی را برای او به همراه آورد، «احساس پیشرفت» بود. انجام کاری به تعویق افتاده، مرتب کردن کمدهای به هم ریخته، و یا به پایان رساندن یک کتاب، از جمله نمونه هایی بودند که در او رضایت ویژه ای به وجود آوردند. این موضوع کاملا قابل درک است. مقاله ای که در Harvard Business Review به چاپ رسیده، در مورد نتایج یک تحقیق از بیش از ششصد مدیر می نوسید: «زمانی که کارمندان احساس می کنند که در مسیر ترقی قرار دارند، بالاترین میزان بازدهی را از خود نشان می دهند.»

 

 

شادی از تلاش های روزانه

رابین به شکلی هوشمندانه در بخش های پایانی پروژه ی خود نشان می دهد که خوشحالی، بیش از آن که یک «هدف» باشد، یک «تصمیم استوار» است. یک هدف مشخص، چیزی است که به آن دست می یابیم و سپس، یک بار برای رسیدن به آن خوشحال می شویم. اما یک «تصمیم استوار» چیزی است که هر روز باید در کنار آن زندگی کرد. پروژه ی یک ساله ی گریچن رابین که به پژوهش در مورد احساس خوشبختی و رضایت در زندگی اختصاص یافته بود، سازماندهی ذهنی مورد نیاز برای حفظ مستمر حال خوب را به این نویسنده ی آمریکایی آموخت. بنابراین، خوشحالی مثل بهداشت است—در واقع هر روز به اندکی تلاش نیاز دارد.