حقایقی درباره زندگی شخصی و ادبی «والت ویتمن»



با این مطلب همراه شوید تا حقایقی جالب‌توجه را درباره‌ی این شاعر آمریکایی برجسته و تأثیرگذار با هم بخوانیم.

«والت ویتمن» در کنار چهره هایی همچون «امیلی دیکنسون» و «رابرت فراست»، به شکل گسترده به عنوان یکی از مهم‌ترین شاعران آمریکا در نظر گرفته می شود. شناخته‌شده ترین اثر او، کتاب «خوشه های علف» که در طول دهه های پس از انتشار در سال 1855، نام خود را به عنوان حماسه‌ای آمریکایی به سبک «هومر» و «دانته» مطرح کرده، همچنان برای مخاطبین نسل های مختلف، جذاب و فراموش‌نشدنی باقی مانده است. با این مطلب همراه شوید تا حقایقی جالب‌توجه را درباره‌ی این شاعر آمریکایی برجسته و تأثیرگذار با هم بخوانیم.

 

 

برادرهایی به نام «اندرو جکسون»، «جورج واشنگتن» و «توماس جفرسون»

«ویتمن» که در 31 می سال 1819 در نیویورک به دنیا آمد، دومین در میان نُه فرزندِ «والتر ویتمن» و «لوییسا ون ولسر ویتمن» بود. اعضای خانواده، او را به صورت مختصر—«والت»—صدا می زدند تا با نام پدر اشتباه نشود. پدر و مادر «والت» به منظور نشان دادن علاقه‌ی خود به کشورشان، نام رئیسان جمهور آمریکا را برای سه برادر او انتخاب کردند: «جورج واشنگتن ویتمن»، «توماس جفرسون ویتمن» و «اندرو جکسون ویتمن».

 

کار در یازده سالگی

دوران تحصیل رسمی برای «ویتمن»، مدت زیادی طول نکشید. او که به همراه والدینش در نیویورک زندگی می کرد—و با پدری که در تأمین مخارج خانواده با مشکل مواجه بود—مدرسه را در یازده سالگی ترک کرد تا به بهبود شرایط مالی خانواده‌اش کمک کند.

«ویتمن» مدتی را به عنوان دستیار در یک دفتر حقوقی در نیویورک کار کرد و سپس در صنعت نشر مشغول به فعالیت شد، و مهارت هایی را آموخت که بعدها در چاپ آثار خودش به صورت شخصی، از آن ها بهره برد. «ویتمن» پس از ترک مدرسه، تحصیلاتش را به صورت انفرادی ادامه داد و در نهایت، در هفده سالگی به یک معلم تبدیل شد.

 

تغییرات پیوسته در کتاب «خوشه‌های علف»

«ویتمن» پس از مدتی فعالیت به عنوان معلم و روزنامه‌نگار، دوازده عنوان از اشعار خود را در قالب کتاب «خوشه های علف» جمع‌آوری کرد؛ کتابی که «ویتمن» خودش آن را در سال 1855 به چاپ رساند و بعدها به مشهورترین اثرش تبدیل شد. اما در حالی که اغلب نویسندگان، آثار انتشار یافته‌ی خود را رها می کنند، «ویتمن» کتاب «برگه های علف» را اثری قابل‌انعطاف و تغییرپذیر در نظر می گرفت.

او بارها و بارها به این کتاب بازگشت و اصلاحاتی از جمله تغییر ترتیب شعرها، اضافه کردن شعرهای جدید و عوض کردن نام شعرهای قدیمی را در آن به انجام رساند. تا زمان مرگ «ویتمن» در سال 1892، 9 نسخه‌ی مختلف از کتاب «خوشه های علف» به چاپ رسیده بود، که آخرین آن ها دربردارنده‌ی حدود 400 شعر بود.

 


 

نوشتن نقد برای کتاب «خوشه‌های علف» به صورت ناشناس

«ویتمن» به منظور افزایش علاقه‌مندیِ مخاطبین به اثرش، نقدهایی از این کتاب را به صورت ناشناس در روزنامه های محلی نیویورک نوشت و به چاپ رساند؛ او در این نقدها از کتاب «خوشه های علف» تعریف و تمجید می کرد، اما این تلاش های «ویتمن» تأثیر چندانی نداشت چون فقط چند نسخه از کتاب در هفته های اول انتشار به فروش رسید.

 

تأسیس روزنامه

«ویتمن» در سال 1838، مدتی از کار تدریس فاصله گرفت و روزنامه‌ای به نام «لانگ آیلندر» را بنیان نهاد. او به مدت ده ماه به عنوان ناشر، سردبیر، خبرنگار و توزیع‌کننده‌ی این روزنامه فعالیت کرد تا این که امتیاز آن را فروخت. علاوه بر این، «ویتمن» در سال 1848 روزنامه‌ی دیگری را تأسیس کرد که «بروکلین فریمن» نام داشت. اگرچه «بروکلین فریمن» مدت زیادی دوام نیاورد اما روزنامه‌ی «لانگ آیلندر نیوز» همچنان به فعالیت خود ادامه می دهد. 

 

ممنوعیت نسخه‌ای از کتاب «خوشه‌های علف» در آمریکا

تغییرات پرتعداد و پیوسته‌ی کتاب «خوشه های علف»، نشانگر تفکراتِ در حال تغییرِ «ویتمن» درباره‌ی موضوعات مختلف در زندگی انسان ها—از جمله مسائل مربوط به جنسیت و روابط جنسی—بود. در سال 1882، یک بازپرس قضایی در شهر «بوستون» به نام «الیور استیونز»، نسخه‌ای از کتاب «خوشه های علف» را ممنوع اعلام کرد. «استیونز» معتقد بود محتوای کتاب باید «ادبیات ناهنجار» در نظر گرفته شود.

 

کمک به مجروحین در جنگ داخلی آمریکا

«ویتمن» در زمان آغاز «جنگ داخلی آمریکا»، حدودا 42 ساله بود و از همین رو، گزینه‌ای ایده‌آل برای شرکت در جنگ به عنوان سرباز به حساب نمی آمد؛ اما نام‌نویسیِ برادرش، «جورج»، در ارتش همه‌چیز را تغییر داد. وقتی «ویتمن» نام برادرش را در فهرست مجروحین جنگی مشاهده کرد، برای ملاقات با او ابتدا به «واشنگتن» و سپس به «ویرجینیا» رفت.

حال برادرش خوب بود اما مشاهده‌ی تلفات و آسیب های ناشی از جنگ بر سایر سربازان، «ویتمن» را به شدت تحت تأثیر قرار داد. او در «واشنگتن» ماند و به تهیه‌ی غذا و کتاب برای مجروحان ساکن در بیمارستان های آن ناحیه روی آورد. «ویتمن» پول مورد نیاز برای تهیه‌ی غذاها و کتاب ها را از کمک های مالی دوستان و همچنین از درآمد خودش فراهم می کرد.

 

 

شاعر و مربی تناسب اندام

«ویتمن» برخلاف بسیاری از همکاران معاصر خود، علاقه‌ی زیادی به تناسب اندام و سلامت جسمانی داشت. او در دهه‌ی 1850، مجموعه مقالاتی را با نام مستعار «مُز وِلسِر» برای روزنامه‌ی «نیویورک اطلس» نوشت که در آن ها، روش خود برای رژیم گرفتن و رسیدن به سلامت جسمانی را با جزئیات توضیح داد. «ویتمن» در این مقاله ها، مخاطبین خود را به پیاده‌روی سریع، رقصیدن و حمام های مکرر به منظور درمان بیماری ها و از بین بردن افسردگی تشویق می کند.

 

دوستی با «برام استوکر»، خالق کتاب «دراکولا»

«برام استوکر» به اندازه‌ای به آثار «ویتمن» علاقه‌مند بود که به همراه دوستانش، گروهی به نام «والت ویتمنی‌ها» را تشکیل داده بود. «استوکر» پس از نوشتن نامه‌ای برای «ویتمن» در سال 1872، آن را چهار سال در کشوی خود نگه داشت تا این که بالاخره تصمیم گرفت نامه را برای شاعر مورد علاقه‌اش بفرستد.

«استوکر» در این نامه نوشت: «نمی دانم که دریافت نامه از افرادی کاملا غریبه که حتی ادعای نزدیکیِ ادبی به شما را هم ندارند، برایتان غیرمعمول است یا خیر. اگر این گونه است، تعداد زیادِ نامه ها باید حتما بسیار آزاردهنده باشد، و من از نوشتن این نامه از شما عذرخواهی می کنم. من اما ادعای علاقه‌مندی به آثار شما را دارم—چرا که کلمات شما، روح شما است و حتی اگر نامه را نیز نخوانید، لذت نوشتن آن برایم کم نخواهد شد.»

«ویتمن» پس از خواندن این کلمات، نامه‌ای دوستانه برای «استوکر» نوشت و از او صمیمانه تشکر کرد.

 

خلق یک رمان معماییِ فراموش‌شده

«ویتمن» در سال 1852، یک رمان معمایی کوتاه به نام «زندگی و ماجراهای جک اِنگِل» را به صورت سریالی در یکی از روزنامه های نیویورک به چاپ رساند. این داستان اما در آن زمان مخاطبین اندکی داشت و پس از مدتی نیز کاملا به فراموشی سپرده شد. «زندگی و ماجراهای جک اِنگِل» در سال 2017 توسط پژوهشگری به نام «زک ترپین» دوباره پیدا شد.

 

«ای کاپیتان، کاپیتان من! / سفر هراسناک ما به پایان رسیده / کشتی، امن از همه‌ی صخره ها گذشته / غنایمی که در پی‌شان بودیم به دست آمده / بندرگاه نزدیک است، می شنوم صدای زنگ ها را، مردم همه به افتخار و همهمه‌اند / ثابت به انتهای کشتی دوخته شده چشم ها / کشتی آلوده و تعجب‌بر انگیز / اما ای دل! دل! دل! / ای قطره های سرخ در حال خونریزی / بر عرشه، کاپیتان من فرو افتاده / سرد و مرده / ای کاپیتان، کاپیتان من!»—از اشعار «والت ویتمن»

 

 

طراحی آرامگاه 

«ویتمن» به عنوان یکی از آخرین کارهای خلاقانه‌ی خود، تصمیم گرفت آرامگاه خودش را در شهر «کَمدِن» در ایالت «نیوجرسی» طراحی کند. این آرامگاه که شبیه به یک خانه است، با استفاده از هدایای مالیِ علاقه‌مندان به «ویتمن» ساخته شد. بازدیدکنندگان گاهی اوقات، نامه ها یا سکه هایی را در کنار درِ آهنیِ آرامگاه می گذارند—سکه هایی با تصویر «آبراهام لینکلن»، کسی که پس از مرگش در سال 1865، به سوژه‌ی یکی از مشهورترین مرثیه ها در ادبیات آمریکا تبدیل شد.