اما آنچه که مناسب این جلسه است که من به عنوان توصیه به برادران عرض کنم، چند تا نکته است. یک نکته این است که این شعری که شما اسمش را شعر آیینی گذاشتید و نامگذاری نامناسبی هم نیست - حالا شما شعر مذهبی را به نام شعر آیینی معرفی می کنید، عیبی ندارد - جزو بهترین عرصه های به کار بردن قریحه ی خداداد شعر و این موهبت بزرگ است. این قریحه، یک نعمت بزرگی است که خدا به کسی عطا می کند؛ این نعمت را نباید کفران کرد. شکرانه ی این نعمت این است که انسان با این قریحه یک چیزی بیاورد وسط و به انسانها و افکار عرضه کند که برای آنها مفید باشد. نه اینکه من بخواهم خشک و جامد بگویم؛ با قطع نظر از سود و استفادهی مستمع، شاعر به فکر دل خودش نباشد و حرف دل و احساسات خودش را نگوید؛ نه، اشکالی ندارد؛ یعنی بنا بر این نیست که ما سخن گفتن شاعر از دل و برای دل خود را نفی کنیم؛ لیکن می خواهیم این را بگوییم که در مقام تقویم و ارزیابی، اگر بناست شعر محتوایی داشته باشد، بهترین محتواها همین محتواهای شعر دینی و شعر مذهبی است با عرض وسیع و گسترده ای که دارد. البتّه در بین شعرای ما، شعرایی که از این قریحه حداکثر استفاده را کردند و بهترین شعرها را گفتند، کم هم نیستند؛ ما در دورانهای مختلف، از اینها داریم؛ هم در زمان خودمان داشتیم، هم در زمانهای گذشته داشتیم؛ هم در سبکهای مختلف، از دوران قدیم، شاعری مثل سنایی را داریم، شاعری مثل ناصرخسرو را داریم. اینها این قریحه را به کار بردند؛ آن کاری که باید بکنند، انصافا کردند. همچنین سعدی را داریم. در دورانهای بعد هم همین جور؛ شاعری مثل صائب را داریم. البتّه صائب شعر بی تقیّد به معانی و معارف کم ندارد، لیکن شعر معرفتی هم انصافا خیلی دارد. اینها شعر اخلاق، شعر معرفت، آن هم در حدّ عالی و در بهترین حدّی که واقعا می شود انسان شعر غزلی تعریف و بیان کند، گفته اند. بیدل هم همین جور. همه ی دیوان بیدل تقریبا شعر معرفتی است. من یک وقتی چند سال قبل از این به دوستان مداح سفارش می کردم که به دیوان صائب نگاه کنند و شعرهای اخلاقی را، شعرهای معرفتی را، شعرهای عرفانی را در آن پیدا کنند؛ که کم هم نیست. اینها مضامین بسیار پخته ای است که دلها را روشن می کند.در هیچ پرده نیست نباشد نوای تو/عالم پر است از تو و خالیست جای تو هر چند کائنات گدای در تواند/هیچ آفریده نیست که داند سرای تو