نویسنده در این کتاب با الهام از خاطرات خود در سمت دستیار پزشک در بخش زنان، داستانی فارسی را به نثر در آورده است. اغلب وقایع این داستان در محیط بیمارستان رخ میدهد و مشکلات دستیاران پزشک را به ویژه در بیمارستانهای مناطق دورافتاده ترسیم میکند. ضمن آنکه نویسنده تلاش دارد تا در داستان خود این نکته را یادآور شود که برای رسیدن به اهداف بزرگ باید تلاش کرد و از سختیها نهراسید و با صبر و بردباری از موانع عبور کرد تا با توکل به خدا بتوان به هدف نهایی خود دست یافت. شایان ذکر است، شخصیتهای این داستان به غیر از نام شخصیت اصلی (نویسنده) یعنی «رویا»، همگی خیالی هستند.
کتاب مورتالیته و جیغ سیاه