توکا، پرندهی مهربان، از اینکه روزهای بارانی بچهها نمیتوانستند به کوچه بروند و بازی کنند و مجبور بودند در آن اتاقهای کوچک بمانند و حوصلهشان سر برود، ناراحت بود و به دنبال چارهای بود تا راهی برای سرگرمی و شادی آنها پیدا کند. ناگهان ازپشت پنجرهای دید که در آن هوای بارانی، چندین دختر و پسر کوچک، بدون آنکه از یک جا نشستن خسته و بیتاب شوند، دارند کتاب قصه توکا را میخوانند و… . نقاشیهای زیبا و متناسب نیز داستان زیبای کتاب را زینت بخشیده است.
کتاب کتاب توکا