شاپرک زیبا هر روز با نسیم صبح بیدار میشد و برای نوشیدن شهد گلها به دشت گلهای رنگارنگ میرفت. یک روز شاپرک به دشتی تازه پرواز کرد و وقتی شهد یکی از گلها را مکید، از شوری آن تعجب کرد! برای پیدا کردن علت آن به سراغ زمین، جویبار و دریا رفت و آنگاه متوجه شد علت شوری آب دریا از اشکهای تلخ دختری است که در کنار دریا گریه می کرد. اما گریه آن دخترک به خاطر چه بود؟
کتاب رنگین کمان