در جلد ششم از مجموعهی حاضر، ماجرای توبهی "ابوالبابهی انصاری" رئیس یهودیان بنی قریظه که مسلمان شده بود به دلیل خیانت به پیامبر (ص) اشاره شده است. داستان از این قرار است که ابوالبابه از جانب پیامبر (ص) برای مذاکره نزد یهودیان بنی قریظه رفته بود تا به آنها اطلاع دهد یا باید دین اسلام را بپذیرند یا به مسلمانان جزیه دهند. اما او خیانت کرده و یهودیان را از آمدن مسلمانان به وحشت انداخت. او به آنها گفت که اگر مسلمانان به آنجا بیایند سر همه را خواهند برید. ابولبابه پس از این ماجرا، ناگهان پشیمان شد و به مسجد رفته و خود را به ستون مسجد بست و اذعان داشت تا خداوند توبهی او را نپذیرد همانجا خواهد ماند. پس از چندی خداوند توبهی او را پذیرفت و آن ستون به ستون توبه یا ستون ابولبابه معروف شد. مخاطبان کتاب، گروه سنی "ب" و "ج" هستند.
کتاب قصه ی ستون توبه