پدر پولدارم اغلب میگفت: «اگر میخواهید صاحب یک کسبوکار پررونق یا سرمایهگذار شوید، باید داستان نوح و کشتی را درک کنید.» اگر چه پدر پولدار خودش را به عنوان پیامبر ندیده بود، اما با پشتکار برای بهبود تواناییاش جهت درک آینده تلاش میکرد. او اغلب در آموزش پسرش و من به عنوان صاحبان کسبوکار و سرمایهگذارانی که میتوانند آینده را نیز ببینند، میگفت: آیا میتوانید درک کنید که چقدر باور و ایمان لازم است تا حضرت نوح به سمت خانوادهاش برود و بگوید، «خداوند به من گفته است که سیل عظیمی در حال وقوع است، بنابراین ما باید یک کشتی بسازیم.» سپس میخندید و میگفت: «آیا میتوانید تصور کنید که همسرش، بچهها و سرمایهگذاران چه چیزی به او گفته باشند؟ آنها ممکن است گفته باشند که: «اما ای نوح، جایی که زندگی میکنیم کویر است. اینجا باران نمیبارد. در واقع، ما در معرض خطر خشکسالی هستیم. آیا مطمئن هستی که خداوند به تو گفته است که یک کشتی بسازید؟ جمعآوری سرمایه برای یک گروه سازنده کشتی کوچک در وسط بیابان امری دشوار است. آیا ساخت یک مسافرخانه، چشمه آبگرم و زمین بازی چوگان نسبت به ساخت یک کشتی بیشتر قابل درک نمیباشد؟»
این کتاب برای بیان غم و اندوه و عذاب نیست. این کتاب در واقع برای بیان رکود و رونق است. در اواخر دهه 1970 میلادی و در دهه 1980 میلادی پدر پولدار به پسرش و من قانون اریسا را یادآوری کرد. او گفت: مواردی از قبیل، «همیشه مراقب تغییرات در قانون باشید. هر وقت قانونی تغییر میکند، آینده نیز تغییر میکند. اگر شما برای تغییر در قانون آماده باشید، زندگی خوبی خواهید داشت. اگر به تغییرات در قانون توجهی نکنید، ممکن است خود را مانند راننده اتومبیلی تصور کنید که نتواند علامت هشداردهنده در مسیر رو به جلو را ببیند ... و به جای اینکه سرعتش را بکاهد تا به موقع سرعت اتومبیل را کنترل کند، به کار خود ادامه داده و خم شده تا رادیو را روشن کند که نمیتواند روشن کند و اتومبیل از جاده منحرف شده و به سمت جنگل میرود.»
کسانی که کتابهای دیگر من را خواندهاند، ممکن است به یاد داشته باشند که در آن کتابها از قانون اصلاحات مالیاتی مصوب سال 1986 میلادی صحبت کردهام. این تغییر در قانون، تغییر دیگری در قانون بود که پدر پولدار به من هشدار میداد که به آن توجه کنم. بسیاری از مردم به این تغییر توجهی نکردند و ارزش عدم آگاهی آنها میلیاردها دلار برآورد شده است. به نظر من، این تغییر قانون در سال 1986 میلادی نقش مهمی در سقوط صنعت پسانداز و وام و یکی از بزرگترین سقوطهای ارزش بازار املاک و مستغلات بود و نیز دلیلی است برای متخصصان تحصیل کرده مانند پزشکان، وکلا، حسابداران و معماران که نمیتوانند از بسیاری از مزایای قانون مالیات تاجران مانند من لذت ببرند. همانطور که پدر پولدار گفته است، «همیشه مراقب اعمال تغییر در قانون باشید. هر بار که قانونی تغییر میکند، آینده نیز تغییر میکند.»
میلیونها نفر به دلیل قانون اریسا، این تغییر کمتر شناخته شده در قانون، بر زندگی مالیشان تأثیر منفی گذاشته خواهد شد. برای بعضی افراد، این تغییر قانون بهترین اتفاقی بود که تاکنون برایشان اتفاق افتاده است. به همین دلیل میگویم که این کتاب برای بیان عذاب و غم و اندوه نیست بلکه کتابی برای رکود و رونق عظیم است. برای کسانی که خودشان را گول میزنند و فکر میکنند که آیندهشان همانند امروز خواهد بود، من نگران هستم چون که آنها ممکن است به همان وضعیتی دچار شوند که بسیاری از کارمندان شرکت انرون به آن دچار شدند ... و در نهایت سابقه کاری خود را بدون هیچ پشتوانهای برای بازنشستگی به پایان برسانند. آنهایی که هوشیار و آگاه هستند بدلیل این که میدانند که آینده همیشه تغییر میکند و برای تغییرات آینده آماده میشوند، آینده بسیار درخشان خواهد بود، حتی اگر بر اثر سقوط ناشی از این تغییر در قانون، بزرگترین سقوط بازار سهام در تاریخ رخ دهد.
این کتاب برای این امر نوشته نشده است که بگوید پیشگویی پدر ثروتمند به حقیقت خواهد پیوست.
کتاب پیشگویی پدر پولدار