سرنوشت انسان ها و جوامع، بقا و نابودی امت ها و تمدن ها، تحلیل ها و برداشت های گوناگون و گاه متضادی از چرایی و عوامل آنها به دست می دهد. برخی این سرنوشت و تحولات و تغییرات را که در بستر تاریخ به وقوع می پیوندد، با اعتقادات ناصواب تحلیل کرده و آن را حکم قهری و جبری دانسته و تن به «جبر تاریخ» داده و درنتیجه، قائل به عدم تأثیر اراده انسان بر سرنوشت خود و جامعه شده اند. از دیگر سو، عده ای با انتساب کامل حوادث و تغییر و تحولات فردی و اجتماعی به خداوند، به یکباره نقش انسان و اراده او را نادیده گرفته اند. برخی هم خداوند را نادیده انگاشته و تنها عامل سرنوشت ساز در فرد و جامعه را عامل صرفا انسانی قلمداد کرده و قائل به اومانیسم شده اند. وجه مشترک هرسه دیدگاه ، بی توجهی به وجود قوانین حاکم بر جهان و نظام هستی است.
کتاب سنت تغییر در قرآن