مادربزرگ زودی از توی رختخوابش در آمد بیرون و گفت: فکر نمی کردم این «انترپت» این طوری باشد. اصلأ صبر کن من هم بیایم. آخر خیلی دوست دارم دوباره تهرون بچگی هایم را ببینم. راستی یک چیزی ! می توانی بعد از این وقتی پدر و مادرت خانه نبودند، به من «انترپت» یاد بدهی؟
داستانهای این نویسنده فاطمه مشهدی رستم واقعا عالی و شاهکار است. هر دو بچه هایم داستانهای ایشان را خیلی علاقمند هستندکاش اشخاص دیگری که کتاب داشتند مانند این خانم شاهکار مینوشتنداما حیف.