ماجرا پیرامون یک نویسنده و کتاب او جریان دارد، آقا فرحزادی تصمیم دارد داستان خود را منتشر کند و برای این کار به پیشنهاد ناشر، کتابش را به ویراستاری می سپارد تا با بررسی آن دریابد که آیا انتشار آن نتیجه ای در پیش خواهد داشت یا خیر. سپس خواننده وارد فضای داستان فرحزادی می شود، از حیدر، ناتاشا، اعظم و روس ها می خواند، از آن چه که حیدر را ناکام گذاشت، از رفتن ناتاشا و از تنهایی اعظم. «داسوی دانیا» در نهایت به فرحزادی و خانم کریمی باز می گردد و با داستانی که آن ها را به یکدیگر مرتبط ساخته درمی آمیزد.
کتاب داسوی دانیا