کتاب حاضر داستان واقعی از اهالی بم است که سحرگاه پنج دیماه هشتاد و دو، خونبارترین زلزله جهان را تجربه کردهاند. ماجرای اهالی بم از جمله «مانی» و «طهماست» و «زهره» و افراد دیگر. «طهماست» فرماندار و جوانی کوشا است و «مانی» خانزادهای شورشی، زندانی و تبعیدی در رژیم گذشته و «زهره» که به ارگ بم آمده است. در آنجا شایعاتی درباره مرگ «مانی» به وجود میآید و نیز برای هر سه نفر اتفاقاتی میافتد که حوادث تلخ و شیرین داستان را بوجود میآورد. نویسنده ضمن توضیح درباره برخی مسائل مردم بم و افراد ماجرا، واژهها و اصطلاحات مردم بم را نیز در پایان کتاب گنجانده است.
کتاب ظلمات