ناگهان این بال های بزرگ به حرکت می آیند و بلند می شوند. خرمگس حرکت می کند، خرمگس بلند می شود. اوج می گیرد و آسمان کابل را فرامی پوشاند. به روی شهر می چرخد و پرواز می کند. فراخ بال می زند و بلند و بلندتر می شود. خرمگس که بلندتر می شود، شهر تاریک می شود و همه جا را به تاریکی می کشاند. آفتاب گم می شود.
خیلی کتاب خوبی با داستانهای جذابی بود