کتاب حاضر به دنبال فهم و تحلیل بنیادهای شناختی و روان شناختی نظام های مناسک مذهبی است. مشارکت کنندگان در یک مناسک، باید بتوانند به خوبی مناسک موردنظر را به یادآورند تا از حس تداوم در اجراهای آن مناسک مطمئن شوند، آن مناسک نیز باید آنها را برای انتقال و اجرای مجدد خودش برانگیزاند. در اغلب مناسک مذهبی در جهان که تاکنون مورد بررسی قرار گرفته اند، از جمله آنهایی که تناوب اجرایی بالایی داشته یا اینکه قدرت دست کاری عاطفی و احساسی فوق العاده ای (البته یکی از این دو خصلت را نه هردوی آنها را برای تداوم و استقرارشان داشته اند، دسترسی به متن نوشتاری و قدرت نوشتار، تأثیر اندکی بر این مسئله داشته است. اما چرا برخی از مناسک، حالت اول این دو گروه متغییرها را به کار می برند و برخی دیگر نیز حالت دوم را؟
مک کوئلی و لاوسون به دنبال ارائه فرضیه فرم مناسکی هستند، بحثشان این است که بازنمایی های شناختی مشارکت کنندگان در مناسک میتواند این مسئله را توضیح بدهد. با بازبینی مستنداتی از روان شناسی شناختی، اجتماعی و توسعه ای و همچنین انسان شناسی فرهنگی و تاریخ ادیان، این دو نویسنده از ابزارهای نظام های پویایی برای تبیین خط سیرهای مکرر و الگوهای تکراری تطوری که مذاهب به نمایش می گذارند، استفاده می کنند.
کتاب رویکرد شناختی به مناسک