ماریوس راننده اتوبوس است. او هر روز صبح خیلی زود به پایانه ی اتوبوس رانی می رود و اتوبوسش را تحویل می گیرد. بیشتر روزها، پیش از اینکه او پشت فرمان اتوبوسش بنشیند، دوستش آرماند را می بیند. آنها با هم سلام و احوالپرسی می کنند و سپس کارشان را شروع می کنند.