رابرت فرانک از معروفترین عکاسان قرن بیستم در آمریکاست که نامش با مجموعهی «آمریکاییها» گرهخورده است. فرانک سوئیسی در مواجه با شهر بزرگ و شلوغی چون نیویورک و کشوری چون آمریکا، هیجانزده و سرگردان با اتومبیل شخصیاش راهی جادههای این کشور میشود و کار اصلیاش را تماشای این سرزمین متفاوت و مردمان متفاوتترش تعریف میکند. گرچه رابرت فرانک برای این کار بورسیه گرفته است اما کمکم این پروژه برایش فراتر از یک وظیفه، تبدیل به مهمترین مسئلهی زندگیاش میشود. «آمریکاییها» برای فرانک، شهرت و ثروت فراوتی بههمراه میآورد اما فرانک مانند دیگر سلبریتیها و افراد معروف نیست. درست در عین شهرت، دوباره دلتنگ فضای روستایی و خلوت زندگیاش در سوئیس میشود؛ فرانک هرچه معروفتر میشد، آدمگریزتر هم میشد. خودش نمیفهمید چرا آدمها انقدر به او و کارهایش توجه میکنند. هرچه بود، او به یکی از مهمترین عکاسان قرن تبدیل شده و از این عنوان هم گریزی نداشت. رابرت فرانک گرچه میتوانست پولهایش را جمع کند و یک هنرمند ثروتمند باشد اما تا پایان عمرش مردی سادهزیست باقی ماند که پول فروش تابلوهای عکسش را صرف خیریه میکرد. دوبار ازدواج کرد و اواخر زندگیاش فهمید اصلا پدر خوبی نبوده است؛ مردی که روزهای طولانی دور از خانه و خانواده سر کرده و یادش رفته بود باید حواسش بیشتر به بچههایش باشد. عذابوجدان این قضیه تا همیشه با او باقی ماند.
این کتاب شرح زندگی منحصربهفرد این عکاس نامدار آمریکایی است که بهاندازهی عکسهایی که ثبت کرد، خاص و ویژه است. رابرت فرانک آدمی معمولی نبود و همین دلیل جذابیت زندگینامهاش است.
کتاب امریکا دیده