مادهتاریخ شیوه و ابزاری برای ایجاد مرتبسازی و پیوند میان اعداد و حروف زبان عربی، در بیان زمان وقوع حوادث، در قالب الفاظ و کلمات فارسی و عربی است. به بیان دیگر کلمه یا کلماتی معنیدار است که عمدتا در قالب بیت، مصراع یا عبارت میآید و به حساب جمل (ابجد) برابر با یک تاریخ مشخص و موردنظر است یا با تاریخ واقعهای تطبیق پیدا میکند. از طرف دیگر مادهتاریخ، ذکر تاریخی است به شعر یا گاهی نثر در قطعهای کوتاه برای واقعههای گوناگون اعم از جلوس یا فوت یا قتل پادشاهی یا مرگ و قتل امیر، وزیر، شاعر، حکیم و مانند آنها. معمولا شعری که از این راه پدید میآید، قطعهای کوتاه است که شاعر در یکیدو بیت آخر آن تاریخ موردنیاز را ذکر میکند و بیتهای پیش از آن را برای تمهید میآورد و معمولا این مقدمه برای معرفی و بیان وجه اهمیت کسی یا واقعهای گفته میشود که تاریخ آن ذکر گردیده است.
از جمله مهمترین آثار در زمینۀ مادهتاریخ، این کتاب با عنوان «بحر الفاظ» تألیف میرزاصادق اصفهانی است که فرهنگنامهای در زمینۀ مادهتاریخ محسوب میشود. میرزاصادق اصفهانی ملقب به ناطق اهل اصفهان بوده است. استفاده از برخی الفاظ و واژگان خاص مناطق مرکزی و جنوبی ایران نشان میدهد که مولف ارتباط تنگاتنگی با این مناطق و آشنایی بیشتری با واژگان محلی داشته است. دربارۀ زندگی و فعالیتهای نویسنده اطلاع دقیقی در دست نیست و فقط در برخی تراجم رجال و تذکرههای نیمۀ دوم قاجار اشارتهای مختصری به او و اعتبار ادبی و نمونههایی از اشعار او شده است.این کتاب به عنوان فرهنگ و لغتنامهای در مادهتاریخ میتواند راهگشای محققان در تاریخ و پژوهش عصر قاجار، فهرستنگاران و محققین حوزۀ ادبیات باشد. با این وجود منبعی برای آموزش روش و چگونگی ساخت مادهتاریخ نیز محسوب میشود. مولف در بیان ارزش کتاب آورده است که شاعران و مورخان «هرگاه اراده نمایند مصرع تاریخی را به نظم درآورند، هر لفظی که موافق العدد باشد، در مقامش استعمال نمایند و در جای مناسب به کار برند» و «فصحای سلف و بلغای خلف در علم عروض و قافیه بسیار و تألیف بیشمار نگاشته و گذاشتهاند ولیکن در فن تاریخ که الحق ادق و بازار نظم را از آن رونق است همت نگاشته و علم در این علم نیفراشته، بلکه آنقدر قدرت نداشتهاند؛ چون این فن، فنی است صعب و دشوار و از برای آسانی ضوابط و قواعد در کار بود، لهذا احقر شعرا و افقر نظما بندۀ واثق محمدصادق، المتخلص بالناطق با پریشانی حال و بیسامانی احوال در مقام جمعیت این الفاظ برآمد که مورخین را فیالجمله مشکل آسان گردد».
کتاب بحر الفاظ